[fireboud]

میشه اندفه نیام استرس گرفتممممممممممممممممممممممم

نه
مگه دست خودته

[ثریا]

بچه ها من تا بحال تو جمع بیشتر از دو ام اسی نبودم.احساس میکنم خیلی بهم خوش بگذره با اینکه خجالتی هستم ولی تو جمع شماها با اینکه تا به حال ندیدمتون اصلا احساس غریبه بودن ندارم.
راستی بچه های ام اسی با حال کرج و عشقه.بچه ها همتون بیاید می خوایم کل این بچه ام اسی های سوسوله تهران و بخوابونیم.

[sama]

عليرضا ما اخرش نفهميديم شما خجالتي تشريف داري يا نداري

نمياد بهت خجالتي باشي ............

[ثریا]

خیلی خجالتی هستم.اما اگه یخم وا بشه دیگه جو منو می گیره.
راستی یه خبر خوب بدم بهتون.
دیروز پدر و مادر دختری که دوسش داشتم و کشوندم مطب دکترم تا با اون صحبت کنن.همه چی داره درست میشه.دیگه با مریضیم مشکلی ندارن.قراره بعداز عید بریم خواستگاری

[ارزو]

بچه ها من تا بحال تو جمع بیشتر از دو ام اسی نبودم.احساس میکنم خیلی بهم خوش بگذره با اینکه خجالتی هستم ولی تو جمع شماها با اینکه تا به حال ندیدمتون اصلا احساس غریبه بودن ندارم.
راستی بچه های ام اسی با حال کرج و عشقه.بچه ها همتون بیاید می خوایم کل این بچه ام اسی های سوسوله تهران و بخوابونیم.

چاکر هرچی بچه ام اسی کرجی
ایشالا خوشبخت بشی
راستی دختره دلشم بخاد با یه ام اسی به این خجالتی ازدواج کنه

[فرناز]

وای خداکنه بتونم بیام

[ثریا]

همتون و تو عروسیم دعوت می کنم.
بابا من خیلی خجالتیم.حالا ببینیدم می فهمید چی میگم.ولی اگه جمع صمیمی شد دیگه یکی باید جلوم و بگیره ها
می میرم واسه هرچی بچه ام اسیه تو دنیا

[sama]

خب پس عليرضا روزه ديدار ميخواد شيريني بده


ما شيريني ميخوايم يالا ..............

[ثریا]

الان که یکم بهتر فکر کردم دیدم جمعه باید برم جایی.
چشم شیرینی هم میدم به موقعش.

[ارزو]

شیرینی نه
هات چاکلت با کیک
همگی مهمون آقا علیرضای کرجی

---

شیرینی نه
هات چاکلت با کیک
همگی مهمون آقا علیرضای کرجی