(2012/03/05, 02:37 PM)seyyed reza نوشته است: با این حساب شکلات خانم
آقا سینا قربونت برم من خدای نکرده قصد ناراحتی نداشتم
اینو به یقین دارم که تک تک دوستان لایق بهترین تندیس ها هستن
این که شکی نیست
ولی از بچه گی همه مان این جایزه و تشویق را دوست داشتیم
و در تمام دنیا این رسم و رسوم است
همه عزیزن و محترم ولی داخل دوستان کسانی هستن که واقعا خیلی وقت می زارن واسه دوستان همچین کسانی باید تشویق بشن که خسته گی از تنشان بریزه البته شاید اینجا جاش نباشه که من مطرح می کنم و یا شاید هم در نظراتم اشتباهاتی است ولی با جمع مدیران و دوستان مشورت کنین می دانم شاید کمی متحمل هزینه کم هم بشه ولی دست در دست هم میدیم حلش می کنیم من همه رقمی در خدمت گذاری هستم
البته تو هر دیداری چند نفر تشویق بشن مطمئنا در هر سال همه در جلوی گروه دوستان تشویق خواهند شد
همه یتان را دوست دارم
بله حرفت رو قبول دارم ... بعضی از دوستان واقعا خیلی زحمت کشیدن
درسته که خودشون نیازی به تشویق و تندیس ندارن و برای تندیس هم اینکار و انجام ندادن ولی حتما باید به نوعی ازشون تقدیر و تشکر به عمل بیاد
بازم میگم همین فربد و علیرضا برای این دیدار خیلی زحمت کشیدن
به قول علیرضا میگه : من چیکارم ؟؟؟؟
ولی باید بگم خیلی کاره ای چون از خرید تا بسته بندی و هماهنگی و حتی رسوندن بچه ها بعد از دیدار و ... همه جوره زحمت گردنش بوده ...
البته سارا جان خودت که میدونی درسته ماها اینکارا رو انجام میدیم ولی بعضی ها از راه دور هم زحمت هایی میکشن که .... اونم خیلی قابل تقدیره ...
(2012/03/05, 02:24 PM)shokolat نوشته است: خب میشه انقدردیگه از این خوشی نگید؟کدوم خوشی؟
خب دل ماها خیلی میسوزه که نبودیم توروخدا بسه
نبودی تو دیدار ببینی چه بلاهایی سرمون اومد ... حمله گراز ها ... بچه کلاغ ها با این سنگ هاشون ...
همین فربد ... یه وزغ شکم سرخ نابالغ بهش حمله کرد و همونجا قانقاریا گرفت ... همونجا مجبور شدیم یکی از پاهاشو ببریم و بازم همونجا مجبور شدیم آتیشش بزنیم تا به بقیه بچه ها سرایت نکنه ... حالا باز بگو کدوم خوشی ؟؟ دیگه نمیگم چون یاد خاطراتش ناراحتم میکنه
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2