2012/03/04, 12:54 PM
با اون چهره ی مقتدر اما مهربونش زل زد تو چشام وگفت مرسی بـهارجون!
دستاش یه لرزش کوچولو داشت و یه لبخند آروم گوشه لبش
یه لبخند پهن تحویلش دادم
ممنون بچه ها!
دستاش یه لرزش کوچولو داشت و یه لبخند آروم گوشه لبش
یه لبخند پهن تحویلش دادم
ممنون بچه ها!
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...