2012/03/03, 01:36 PM
سلامممممممممممممممممم من اومدم.خوبید بچه ها اول از همه بگم خیلییییییییی دوستون دارم
محالا تشکر از دوستان اول از هیئت مدیره که خیلی زخمت کشیدند ویکی از بهترین روزهای زندگی رو برام ساختن
باور کنید اگه دست کن بود تا صبح می موندم وبر نمی گشتم
اول که اومدم تهران رفتم دیدن آقای بابا یی مدیر انجمن حمایت از بیماران ام اس که واقعا مرد وارسته وفوق العاده یه
بعد اومدم پارک گفتگو بین یک عده فرشته که بسیار دوست داشتنی بودند باورتو نمی شه اول تا 1 ساعا کاملا گیج بودم
اول که همه دوستانی که با هم رفته بودیم مشهد رو دیدم که خیلی خوشحال شدم
دوستان بعدی رو هم که نام کاربری می شناختم وقتی می دیدم خیلی ذوق می کردم اما خوب متا سفنه همه دقیقا یادم نموند
سمانه... سما.. مولتی ام اس. سوسن جعفری عزیم...بنده خدا..رضا محمدی.. دی وی دی(داوود) ..فرناز گلم..شهرزاد که فکر کنم 2 بودند ..باور کنید اینقدر ذوق زده بودم که خوب یادیم نمی یاد
یک تشکر مخصوص از سید رضای عزیزم که با این مشغله کاری اومد ومن وهمه دوستانو خوشحال کرد واون شیرینی های خوشمزه رو از تبریز آورده بود ودر نهایت زحمت عکسهای دوتایی دسته جمعی رو کشید
خیای برای دیدن عکسها بیتابم
باور کنید اینقدر خوراکی وشیرینی وشکلات زیاد بود که من بعد کمی اصلا نتونستم چیزی بخورم
خلاصه تو فرودگاه من با رضا با هم بودیم که همش حرف همه بچه های دوست داشتنی رو میزدیم ومیگفتیم که که اینهمه راه اومدن واقعا ارزش دیدن این فرشته ها رو داشت
یعد هم رضا زودتر رفت تبریز ومنم رفتم برای پرواز ساری
بازم میگم اگه نتونستم خوب حق مطلب رو ادا کنم اسم کسی یادم رفت منو ببخشید
دوستتو دارممممممممممم بینهایت
راستی دیدار بعدی کیه ؟؟؟؟
محالا تشکر از دوستان اول از هیئت مدیره که خیلی زخمت کشیدند ویکی از بهترین روزهای زندگی رو برام ساختن
باور کنید اگه دست کن بود تا صبح می موندم وبر نمی گشتم
اول که اومدم تهران رفتم دیدن آقای بابا یی مدیر انجمن حمایت از بیماران ام اس که واقعا مرد وارسته وفوق العاده یه
بعد اومدم پارک گفتگو بین یک عده فرشته که بسیار دوست داشتنی بودند باورتو نمی شه اول تا 1 ساعا کاملا گیج بودم
اول که همه دوستانی که با هم رفته بودیم مشهد رو دیدم که خیلی خوشحال شدم
دوستان بعدی رو هم که نام کاربری می شناختم وقتی می دیدم خیلی ذوق می کردم اما خوب متا سفنه همه دقیقا یادم نموند
سمانه... سما.. مولتی ام اس. سوسن جعفری عزیم...بنده خدا..رضا محمدی.. دی وی دی(داوود) ..فرناز گلم..شهرزاد که فکر کنم 2 بودند ..باور کنید اینقدر ذوق زده بودم که خوب یادیم نمی یاد
یک تشکر مخصوص از سید رضای عزیزم که با این مشغله کاری اومد ومن وهمه دوستانو خوشحال کرد واون شیرینی های خوشمزه رو از تبریز آورده بود ودر نهایت زحمت عکسهای دوتایی دسته جمعی رو کشید
خیای برای دیدن عکسها بیتابم
باور کنید اینقدر خوراکی وشیرینی وشکلات زیاد بود که من بعد کمی اصلا نتونستم چیزی بخورم
خلاصه تو فرودگاه من با رضا با هم بودیم که همش حرف همه بچه های دوست داشتنی رو میزدیم ومیگفتیم که که اینهمه راه اومدن واقعا ارزش دیدن این فرشته ها رو داشت
یعد هم رضا زودتر رفت تبریز ومنم رفتم برای پرواز ساری
بازم میگم اگه نتونستم خوب حق مطلب رو ادا کنم اسم کسی یادم رفت منو ببخشید
دوستتو دارممممممممممم بینهایت
راستی دیدار بعدی کیه ؟؟؟؟
امارضا ممنونم که من رو طلبیدی به زیارتت اومدم وکلی با شما حرف زدم