2013/04/30, 08:27 PM
(2013/04/30, 07:33 PM)kiana نوشته است: [quote='nahid' pid='286330' dateline='1358511392']باز خوبه تو اهنگ می خوندی.حالا ببین من چیکار میکردم:
دوستان من دوتا ام آر آی دادم یکی تزریقی یکی بی تزریق ،آخرین بار دو سه سال پیش بود. این بارنمیدونم چقدر طول کشید شاید حدود نیم ساعت یا بیشتر شد.
بهم گفته بودن وقتی داریم تزریق میکنیم و وقتی صداها میاد اصلا تکون نخور ، منم ایندفه خیلی حرف شنوی کردم که عکسم بهتر بیفته !
درطول این مدت باید با این صداها یه جوری کنار میومدم. اولش صداهارو تبدیل به کلمه های خوشایند میکردم ! حسابشو بکنین با صدای اره و جوشکاری و... چطور میشه همچین کاری کرد ؟ مثلا تق تق تق تق رو بجاش تصور میکردم به به به به !! یعنی باریکلا به این مغز و پلاکا !!
بعد دیدم نمیشه اینجوری ادامه بدم باید یه کاری کنم که حواسم از اون صداهای خشن پرت بشه یه جای دیگه ... رفتم تو فاز ترانه و آهنگ ، هی سعی کردم هرچی آهنگ شاد بلدم برای خودم پخش کنم ! وسطاش هی یادم می رفت بقیش چی بود
بعد پیش خودم گفتم اگه شاد باشم روی عکسم اثر میذاره و ممکنه حداقل یه پلاکم محو شه !! پس یاد یه جک افتادم ، عمدنا !! یهو دیدم از خنده یه تکون خفیف خوردم زودی خودمو جمع کردم و گفتم خجالت بکش مگه اولین باره میشنوی ؟؟ آخه اینجا جای جک گفتنه ؟ بعدش برای اینکه جو عوض شه و خنده از یادم بره یه آهنگ غمگین واسه خودم پخش کردم و کلا جو عرفانی شد به خیر گذشت !
اونجا میخندیدی؟...خوب فکر کن ببین بعداز ام آر آی یه جوری نگات نمیکردن؟!
تمام مدت به این فکر میکردم که اگه زلزله بیاد و همه اون بیرون بمیرن و من سالم بمونم،کی میخواد من رو از اون تو در بیاره.
دنبال یه راهی بودم که بتونم فرار کنم.
ام اس بی ام اس
با تغذیه سالم
با تغذیه سالم