2011/03/08, 02:40 PM
(2011/03/08, 02:10 PM)prime نوشته است: تو خونه گیر دادن تو چرا سر کار نمیریبه الله اکبر سلام برسون یه بار بیارش ما هم صداش کنیم!!!!!!!!!!!!!!!
گفتم بابا من دانشجو ام اینا گفتن نه نمیشه! باید بری
خلاصه ما رفتیم اولین روز تو کار گاه و گفتیم تریپ مهندسی بیایم
اینا حساب کار دستشون بیاد.
به اولی گفتم بگو سرایدار بیاد
یهو داد زد :
الله و اکبر
من هول کردم آخه حدودا آخرای خرداد بود و انتخابات و این بساط ها
گفتم چته!!!
نگو اسم سرایداره الله و اکبره!
منم اولین قانونی که گذاشتم این بود که اسم این بابا رو کردم اکبر!
حالا چه ربطی داشت به ام اس؟
الان عرض میکنم خدمتتون
این اکبر داشت یه سری پنجره با بالابر می برد تو ساختمون
می زدن به در و دیوار! من رفتم کمکش کنم کمرم گرفت!
گرفتن همانا بی حس شدن بدنم از سینه به پایین همان
بعد هم که دکتر و MS
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش:عالی است،
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیزمغول!(قیصر امین پور)
گفتمش:عالی است،
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیزمغول!(قیصر امین پور)