سلول هاي عصبي موجود در نخاع كه باعث تنظيم حركت و عملكرد اعضاي بدن مي شوند، پيام هاي عصبي تمام سلول هاي عصبي و ارتباطات آن ها را در مغز هماهنگ مي كنند. از بين رفتن غشاء ميلين مي تواند به سلول هاي عصبي در هر منطقه اي از مغز يا نخاع آسيب برساند و بيماري ام اس بطور خاص با تخريب غشاء ميلين در يك منطقه شروع شده و سپس مناطق ديگر را بطور غيرقابل پيش بيني درگير مي سازد. براساس اين كه در چه قسمتي آسيب ايجاد مي شود و اندازه پلاك ايجاد شده چه مقدار مي باشد ،شخص مبتلا به ام اس علايم و مشكلات مختلفي را دچار خواهد شد.
اگر از بين رفتن غشاء ميلين مثلا در قسمتي از مغز اتفاق بيفتد كه اصطلاحا به آن سربروم ( cerebrum) گفته مي شود،حافظه ، قدرت تفكر و احساس شخص مبتلا ممكن است دچار اشكال شود. ايجاد پلاك ها در مخچه باعث مي گردد كه تعادل فرد به هم بخورد و در حركت كردن مشكل داشته باشد. پيدا شدن پلاك درعصب بينايي موجب اختلال بينايي مي شود. از بين رفتن غشاء ميلين در قسمت هاي مختلفي از نخاع ممكن است باعث شود كه پيام هايي كه از مغز به پايين ارسال مي شود نتواند از آن عبور نمايد و در نتيجه شخص بيمار ممكن است نتواند بروي يك دست،يك پا و يا مثانه خود كنترل داشته باشد.
بدون توجه به اين كه كدام دستگاه بدن گرفتار شده است يك حمله از بين رفتن غشاء ميلين هميشه بطور ناگهاني ايجاد مي شود ( ظهور يا بدتر شدن علايم و مشكلات بيمار براي حداقل 24 ساعت)
در واقع به گفته يكي از متخصصين اعصاب:
" مشكل اصلي در بيماري ام اس ، وقوع ناگهاني از بين رفتن عملكردهاي عصبي مي باشد. طول مدت حملات در افراد مختلف ، متفاوت مي باشد و پلاك هاي مشابه مي توانند در بيماران مختلف ، درجات متفاوتي از بيماري را نشان دهند. بعضي از بيماران ممكن است دچار فلج هاي شديد شوند و بعضي ديگر ممكن است فقط يك بي حسي خفيف يا گزگز در منطقه خاصي داشته باشند. در بعضي افراد نيز ممكن است منطقه دچار از بين رفتگي غشاء ميلين بدون بروز هيچ گونه مشكلي التيام يابد"
در افرادي كه فرايند ار بين رفتن ميلين باعث بوجود آمدن علايم و مشكلات قابل توجهي شده است، اين علايم ممكن است بعد از اين كه التهاب بعد از حمله كاهش يافت و روند التيام آغاز شد ، كاهش يافته يا از بين بروند. با اين حال گاهي اوقات آسيب وارده به قدري شديد است كه بعضي از علايم بيماري باقي مي مانند. در بعضي از بيماران ، بافت صدمه ديده حتي بعد از التيام و بازسازي ميلين نيز از انتقال پيام هاي عصبي در سلول مبتلا بطور دائمي جلوگيري مي كند. تحقيقات اخير دانشمندان نشان داده است كه در چنين بيماراني تمام آكسون هاي سلول عصبي كه با غلاف ميلين پوشيده شده است در طي حمله آسيب ديده است و التيام يا اصلا رخ نداده و با بصورت جزئي رخ داده است.
اگر از بين رفتن غشاء ميلين مثلا در قسمتي از مغز اتفاق بيفتد كه اصطلاحا به آن سربروم ( cerebrum) گفته مي شود،حافظه ، قدرت تفكر و احساس شخص مبتلا ممكن است دچار اشكال شود. ايجاد پلاك ها در مخچه باعث مي گردد كه تعادل فرد به هم بخورد و در حركت كردن مشكل داشته باشد. پيدا شدن پلاك درعصب بينايي موجب اختلال بينايي مي شود. از بين رفتن غشاء ميلين در قسمت هاي مختلفي از نخاع ممكن است باعث شود كه پيام هايي كه از مغز به پايين ارسال مي شود نتواند از آن عبور نمايد و در نتيجه شخص بيمار ممكن است نتواند بروي يك دست،يك پا و يا مثانه خود كنترل داشته باشد.
بدون توجه به اين كه كدام دستگاه بدن گرفتار شده است يك حمله از بين رفتن غشاء ميلين هميشه بطور ناگهاني ايجاد مي شود ( ظهور يا بدتر شدن علايم و مشكلات بيمار براي حداقل 24 ساعت)
در واقع به گفته يكي از متخصصين اعصاب:
" مشكل اصلي در بيماري ام اس ، وقوع ناگهاني از بين رفتن عملكردهاي عصبي مي باشد. طول مدت حملات در افراد مختلف ، متفاوت مي باشد و پلاك هاي مشابه مي توانند در بيماران مختلف ، درجات متفاوتي از بيماري را نشان دهند. بعضي از بيماران ممكن است دچار فلج هاي شديد شوند و بعضي ديگر ممكن است فقط يك بي حسي خفيف يا گزگز در منطقه خاصي داشته باشند. در بعضي افراد نيز ممكن است منطقه دچار از بين رفتگي غشاء ميلين بدون بروز هيچ گونه مشكلي التيام يابد"
در افرادي كه فرايند ار بين رفتن ميلين باعث بوجود آمدن علايم و مشكلات قابل توجهي شده است، اين علايم ممكن است بعد از اين كه التهاب بعد از حمله كاهش يافت و روند التيام آغاز شد ، كاهش يافته يا از بين بروند. با اين حال گاهي اوقات آسيب وارده به قدري شديد است كه بعضي از علايم بيماري باقي مي مانند. در بعضي از بيماران ، بافت صدمه ديده حتي بعد از التيام و بازسازي ميلين نيز از انتقال پيام هاي عصبي در سلول مبتلا بطور دائمي جلوگيري مي كند. تحقيقات اخير دانشمندان نشان داده است كه در چنين بيماراني تمام آكسون هاي سلول عصبي كه با غلاف ميلين پوشيده شده است در طي حمله آسيب ديده است و التيام يا اصلا رخ نداده و با بصورت جزئي رخ داده است.
بي خيال حرفايي كه تو دلم جا مونده