•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9(current)
  • 10
  • 11
  • ...
  • 23
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امیتازات : 4.3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مشاوره
#81
(2012/09/26, 12:41 PM)howra66 نوشته است: همه رفتن شاید باید می رفتن ولی کلا آدم غمگینی شدم برای استرس ام دکترم بوسپیرین داده اما فایده نداره الانم که درسم شروع شده به خاطر اینکه نمی تونم بنویسم به خاطر دستم لعصابم بیشتر خورد شده من باید جه کنم؟angry2HuhSad
سلام دوست عزیز من مشاور نیستم اما چون خودم این مشکل رو داشتم و دارم (منظورم مشکل لرزش دست هست) شاید بتونم یه کم کمک کنم اول این که اگه سر کلاس نمی رسی جزوه برداری صدا رو ضبط کن و در ضمن جزوه رو هم بردار(همه ی حرفایی هم که استادا میگن مهم نیست و 80% هم تکراریهSmile سخت نگیر) بعد هم خدا پدر تایپ کردن رو بیامرزه من کلن چرکنویس پاکنویس هام تایپی شده!
اگه خودت دوست داشتی شرایطت رو به استادت بگو اونا هم انسانن و شرایط آدما رو درک می کنن
لرزش دست هم به مرور با ورزش و استفاده ازش بهتر میشه نگران نباش

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی،شکنجه اشتباه نیست
 تشکر شده توسط : Ghost , محدثه , mahmah
#82
سلامicon_question
من اولين باره كه اين تايپيك ميام اما خوشحال ميشم كه تو بحث هاتون باشم و كمك كه نه باهاتون همفكري كنم...agreement2
اميدوارم همه بتونن مشكلشون و حل كنن و به ارامش برسنAngel
در این خاک, در این خاک
در این مزرعه ی پاک
به جز عشق, به جز مهر
دگر بذر, نَکاریم...!
 تشکر شده توسط : Ghost , golshid , mahmah
#83
(2012/09/26, 02:29 PM)sara-m نوشته است: سلام دوست عزیز من مشاور نیستم اما چون خودم این مشکل رو داشتم و دارم (منظورم مشکل لرزش دست هست) شاید بتونم یه کم کمک کنم اول این که اگه سر کلاس نمی رسی جزوه برداری صدا رو ضبط کن و در ضمن جزوه رو هم بردار(همه ی حرفایی هم که استادا میگن مهم نیست و 80% هم تکراریهSmile سخت نگیر) بعد هم خدا پدر تایپ کردن رو بیامرزه من کلن چرکنویس پاکنویس هام تایپی شده!
اگه خودت دوست داشتی شرایطت رو به استادت بگو اونا هم انسانن و شرایط آدما رو درک می کنن
لرزش دست هم به مرور با ورزش و استفاده ازش بهتر میشه نگران نباش
قرص پر فوران را امتحان کنید .اعجاز نمیکنه اما خووووووووووبه
#84
یه سوالی تو ذهنمه : نمیدونم چرا از وقتی ام اس گرفتم و دچار حمله شدم تنبل شدم.
یعنی دستم به هیچ کاری بند نمیشه. تقریبا یه سالی میشه .
با خوندن تایپیک بالا فهمیدم من تنها نیستم که به این مشکل روبرو هستم
کتابهای رونشناسی هم زیاد خوندم
نمیدونم چرا نمیتونم راهی برای گذشت بی هدف از زمان پیدا کنم...؟؟؟
نیم کیلو باش ولی مرد باش...!!!!
 تشکر شده توسط : nahid
#85
سلام من ندا هستم 30 سالمه حدود یک سالی بود که احساس خواب رفتگی در دست و پای سمت راستم داشتم همه میگفتن کم خونی تااینکه رفتم آزمایش خون دادم و همه چیز نرمال بود ....دکترم گفت مشکلی نیست تااینکه تاری دید چشم سمت چپ رو پیدا کردم و رفتم دکتر مغز و اعصاب گفت برو ام آر آی و عکسش رو بیار ببینم تا براش عکس رو آوردم گفت همین الان برو بیمارستان ....
3 روز بیمارستان بودم و روزی 2 بار کورتون بهم تزریق میشد و خودمم نمیدونستم چرا...
از بیمارستان با رضایت خودم مرخص شدم و دکترم رو عوض کردم خلاصه دوباره ام آر آی دادم از مغز و نخاع و آزمایش خون ...
آزمایش خونم خوب بود .نخاع هم نرمال ولی در مغزم 3 پلاک هست چیزی که ام آر ای اول هم نشون داد.
الان هنوز هم حالت گز کز دست و پا رو دارم ولی چشمم حوب شده .دکترم برام بتافرون نوشته که فردا اولین تزریقم هستش ...
من هنوزم نمیدونم ام اس برای من چیا رو به همراه داره من واقعا نمیخوام روی ویلچر بشینم دارم از دیروز داغون میشم ...من یک پسر یک ساله دارم .والانم همه چیزم مثل یه ادم عادیه ...شما به من بگید ام اس همه رو فلج میکنه ؟؟؟ترو خدا راهنماییم کنید ...من به هیچ کسی بیماریم رو نگفتم فقط همسرم میدونه
 تشکر شده توسط : nahid , yummy , Hasty , leili , رزمینا , ALI REZA , عمومهربان , kiana , Ghost , sanaz-sss , شیرین , salar , arezoo_azizi , edarzi , niloufar , zenith , ورپریده , shahrzad.s , liliyam
#86

ندا جان کاشکی قبل از اینکه به فلج شدن فکر کنید یه مطالعه مختصری داشته باشین. البته اینطور فکر کردن با توجه به اینکه تازه متوجه بیماریتون شدین طبیعیه اما
با مطالعه بیشتر و فراهم کردن شرایط روحی مناسب واسه خودتون متوجه می شین که اونجوری که فکر کردین اشتباه بوده.چون دیدگاهتون با علم روز مطابقت نداره.
فقط همینو خدمتون عرض کنم که با روحیه خوب , مصرف داروها ,تغذیه مناسب و نداشتن استرس شما میتونید یه زندگی مثل همه افراد غیر ام اسی داشته باشین.



ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
 تشکر شده توسط : nahid , neda61 , yummy , Hasty , نسیم , leili , arezooo82 , Ghost , شیرین , arezoo_azizi , paeazan
#87
ندا جان اصلا ترس و اضطراب بی جهت نداشته باش. بیشتر از 80 درصد کسانی که ام اس دارن راحت میتونن زندگی کنن و مشکلی برای حرکت نداشته باشن چه برسه به از کار افتادن هر دو پا که شما بهش فکر کردید !
ما هممون تقریبا وقتی اولین بار شنیدیم ام اس ، دنیا رو سرمون خراب شد ولی بعد دیدیم اینطور نبوده ، این قدر وحشتناک نیست. خیلیها چندین ساله با استفاده از داروهای تجویز شده دارن جلوی بیماری رو میگیرن.
توی این بیماری آسیبها موقتیه .مثل همین تاری چشم که شما داشتید ولی مدتش کم بود.
استرس بزرگترین دشمن ام اس و همه بیماریهاست. یعنی دشمن افراد سالم و بیمار .

اینو هم بگم فیلمهایی که درباره بیمار ام اس می سازن و تو تلویزیون پخش میشه و حرف مردم نا آگاه ، واقعیت نداره. بهتره با سایت در تماس باشید.آگاهی از بیماری موجب میشه دیگه مضطرب و ناراحت نباشید.icon_questionicon_question
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : neda61 , naazanin , yummy , Hasty , leili , Ghost , شیرین , arezoo_azizi , liliyam
#88
(2012/11/28, 04:26 PM)naazanin نوشته است: ندا جان کاشکی قبل از اینکه به فلج شدن فکر کنید یه مطالعه مختصری داشته باشین. البته اینطور فکر کردن با توجه به اینکه تازه متوجه بیماریتون شدین طبیعیه اما
با مطالعه بیشتر و فراهم کردن شرایط روحی مناسب واسه خودتون متوجه می شین که اونجوری که فکر کردین اشتباه بوده.چون دیدگاهتون با علم روز مطابقت نداره.
فقط همینو خدمتون عرض کنم که با روحیه خوب , مصرف داروها ,تغذیه مناسب و نداشتن استرس شما میتونید یه زندگی مثل همه افراد غیر ام اسی داشته باشین.

نازنین جان من هر جایی سرچ کردم همه در مورد از کار افتادگی یه سری از اعضاعشون صحبت کرذند همین ترس منو زیاد کرده ....من حرف شما رو کاملا قبول دارم ولی وقتی میبینید همه فقط از این مورد حرف میزنن شما هم جای من بودید وحشت میکردید
من میخوام نهایت این بیماری رو بدونم اگه من همه چیز رو رعایت کنم با 3 پلاک فعالی که دارم عاقبتم چیه و چقدر عمر میکنم...اینا سئوال های من هستند
در مورد بیماریم با هیچ کس نمیتونم حرف بزنم اصلا نمیخوام کسی بدونه ...امروز صبح با پسرم بازی میکردم موقع حرف زدن همش حس میکردم گوشام گرفته میشن و هی باز میشد....من اینقدر گز گز دست وپای سمت راستم اذیتم میکرد که از خواب میپریدم از این حالت ...الان فقط نگران آینده هستم ...
#89
ندا خانوم ام اس از عمر آدم کم نمیکنه.
ناتوانی مال اونایی بود که اوایل به دارو دسترسی نداشتن یا تشخیص بیماریشون دیر بوده
اکثر ناتوانی هایی که شما جایی خوندین موقتی بوده و اکثرا به حالت عادی بر میگردن
تو سایت باشین مدتی، همه چی میاد دستتون واز استرس هاتون کم میشه
این نگرانی شما کاملا طبیعیه
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
 تشکر شده توسط : neda61 , nahid , naazanin , Hasty , leili , شیرین , arezoo_azizi , edarzi , f_13682012 , matinfard
#90
ببین ندا جان تو همین سایت که بیشتر از سه ساله راه افتاده من شنیدم که وقتی اعضای سایت دچار عود بیماری میشن که وضع روحی خوبی نداشتن و همش فکر و خیال و استرس داشتن.
در غیر این صورت بعیده که بیماری عود کنه. دکترها خودشون هم نمیدونن که هرکسی ام اسش پیشرفت میکنه یا نه. هرکسی هم با دیگری فرق داره. ولی این استرس تو همه مشترکه.
مدیران سایت هم خودشون این عارضه رو دارن و جزء فعالترین اعضا هستن.

چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : yummy , naazanin , neda61 , شیرین , arezoo_azizi
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9(current)
  • 10
  • 11
  • ...
  • 23
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست