•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8(current)
  • 9
  • 10
  • ...
  • 23
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امیتازات : 4.3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مشاوره
#71
سلام بهترین راه برای درمان استرس چیه؟ حالا چه دارویی چه رفتار درمانی.
 تشکر شده توسط : ghaside , mahmah
#72
سلام حدود 6 سال که msدر من تشخیص داده شده. تازه به این نتیجه رسیدم که متأسفانه بعضی از دکتران عادت دارن که این حس رو در بیماران ایجاد کنن که همه مشکلاف جسمی که براشون پیش میاد رو به msبط بدن و بیمار رو از رفتن به دنبال دلیل اصلی باز دارن و ی حس بیجا از پیشرفت دروغین در ما ایجاد کنن.خصوصاً مشکلات ادراری که میتونه دلایل مختلفی از جمله به هم خوردن تعادل هورمونی- مشکلات کلیوی-عفونت ادراری و غیره باشه.از اینا که بگذریم حدود 1 سال که من با مشکلی بزرگ درگیرم. دست به هر کار میزنم خیلی دوام بیارم 1 ماه، و چند وقت بعد دوباره دنبال ی کار نو میرم و هیچ کاری رو به آخر نمیرسونم.نمیدونم چکار کنم؟؟؟لطفاً منو راهنمایی کنید.[/font][/size]
 تشکر شده توسط : simin , # پریسا # , amirfarhag , هانی , ارزو , nahid
#73
دوست عزیز فکر کنم شما به یه مسئله توجه نمیکنی
شما نوشتی : تازه به این نتیجه رسیدم که متأسفانه بعضی از دکتران عادت دارن که این حس رو در بیماران ایجاد کنن که همه مشکلاف جسمی که براشون پیش میاد رو به ms ربط بدن
دوست عزیز من این مسئله را جوره دیگه نگاه میکنم و اون اینه که نه بعضی دکترا عادت ندارن ربط بدن به ام اس و در واقع دارن سعی میکنن واقعیت را به ما نشون بدن که بتونیم وقعیت را بپذیریم که ام اس یه بیماری با عوارض خیلی گسترده است و همیشه دنبال پیدا کردن دلائلی به غیر از ام اس برای مشکلاتی که داریم نباشیم چون معمولا دلیله اصلی خود ام اس هست.
شما خودتون یه مثال زدین که: خصوصاً مشکلات ادراری که میتونه دلایل مختلفی از جمله به هم خوردن تعادل هورمونی- مشکلات کلیوی-عفونت ادراری و غیره باشه.
عزیز شما این مسئله را ذکر کردی ولی واقعا علت اصلی ام اس نیست ؟ درسته که تمامی این دلایل میتونه علت مشکلات ادراری باشه ولی وقتی به یه جامعه آماری از بیمار های ام اس نگاه کنی چند درصد مشکلات ادراری را تجربه میکنند؟ ( این مسئله در ام اس خیلی شایع هست) .
من مطلب شما رو که میخونم حس میکنم شما هنوز در قبوله بیماری مشکل داری و دنباله دلایل دیگه برای مشکلاتی که حس میکنی میگردی.
ولی دوست عزیز سعی کن در مقابل مشکلات جبهه نگیری(و صورت مسئله را حذف نکنی) تا راحت تر بتونی اونا را حل کنی و باهاشون کنار بیای.
icon_question
زندگی مثل یه لیوان پر از آب ولی ترک خورده است
آب رو بخوری تموم میشه --- آب رو نخوری حروم میشه
 تشکر شده توسط : simin , # پریسا # , sara-m , fireboud , amirfarhag , احمدرضا , هانی , yummy , ارزو , nahid
#74
(2012/09/06, 09:47 PM)bavaram khodast نوشته است: سلام حدود 6 سال که msدر من تشخیص داده شده. تازه به این نتیجه رسیدم که متأسفانه بعضی از دکتران عادت دارن که این حس رو در بیماران ایجاد کنن که همه مشکلاف جسمی که براشون پیش میاد رو به msبط بدن و بیمار رو از رفتن به دنبال دلیل اصلی باز دارن و ی حس بیجا از پیشرفت دروغین در ما ایجاد کنن.خصوصاً مشکلات ادراری که میتونه دلایل مختلفی از جمله به هم خوردن تعادل هورمونی- مشکلات کلیوی-عفونت ادراری و غیره باشه.از اینا که بگذریم حدود 1 سال که من با مشکلی بزرگ درگیرم. دست به هر کار میزنم خیلی دوام بیارم 1 ماه، و چند وقت بعد دوباره دنبال ی کار نو میرم و هیچ کاری رو به آخر نمیرسونم.نمیدونم چکار کنم؟؟؟لطفاً منو راهنمایی کنید.[/font][/size]
سلام؛ اینکه گفتید هیچ کاری رو به انتها نمیرسونید و توش دوام نمیارید، شاید به خاطر اینه که وسط کار یادت میره انگیزت از شروعش چی بوده و هدفت چیه! تو این موقع ها به جای کنار گذاشتن کار باید برگردی عقب و دوباره انگیزه و هدفت رو بازنگری کنی! فک کنم دوباره راحت تر بتونی تصمیم بگیری ادامه بدی یا نه ولش کنی!
درباره اینکه دکترها میخوان همه چی رو به ام اس ربط بدن واقعن اینجوری نیست، مثلن من خودم خیلی از مسایلی که برام اتفاق میفته رو به ام اس ربط میدم که وقتی به دکتر میگم؛ میگه هیچ ربطی ندارهSmile (52)
واقعن هم سودی نمیبرن که الکی همه چی رو به ام اس ربط بدن که!!؟
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی،شکنجه اشتباه نیست
 تشکر شده توسط : fireboud , amirfarhag , شيدا رها , هانی , yummy , ارزو , kaveh_plus , nahid
#75
سلام ممنون از جوابتون. اون روزی که دکترم گفت این از عوارض بیماری با اینکه به این موضوع کاملاً آگاهی داشتم اما دنیا رو سرم خراب شد و ترس از پیشرفت ناگهانی بیماری منو داغون کرد. چند ماهی از اون موضوع گذشت. با درد پهلو به دکتر متخصص مراجعه کردم. از بیماری من آگاهی داشت.بعد از سونو و آزمایش به من اعتماد داد که این فقط بخاطر یخ کردگی بوده و با توجه به زمانهای خاصی که این مشکل برام پیش میومد اطمینان داد که علتش تغییرات هورمونی بوده.دکتر معالج من حتی از من نپرسید که در چه زمانهایی با این مشکل برخورد می کنم.من بحثم اینه که هر مشکلی رو نباید به این بیماری ربط داد و دستی دستی چیزی رو که علم گفته ثابت کنیم.لزومی نداره بیماری ما طبق علم ثابت شده پیش بره. میشه جلوشو گرفت اما باید باور کرد و دید که خیلی از دردهای ما در افراد سالم هم دیده میشه.نباید برچسب Ms ما رو تا این حد در مورد هر دردی ناتوان کنه.
ممنونم از راهنماییت. اما مشکلی رو که گفتم با متخصص کلیه درمیون گذاشتم از زمانش کا پرسید اطمینان داد که مربوط به تغیییرات هورمونیه و ربطی بهms نداشته. من از انداختن ترس و دلهره به جون بیمار حرف می زنم.از اطمینان دکترا به علم.
 تشکر شده توسط : paeeze , شيدا رها , amirfarhag , kaveh_plus , ALI REZA
#76
از اینکه وقت گذاشتی و خواستی به من کمک کنی سپاسگذارم.چیزی در جوابت منو متوجه وضعیت روحی خودم در 1ونیم سال گذشته کرد. بهمین دلیل نه تنها به شما که به همه توصیه می کنم این کتابها رو اگه تابحال نخوندن بخونن. 1-اعجاز مثبت اندیشی از محمد رضا فراهی 2- بعد دیگر وجود از خوزه سیلوا
 تشکر شده توسط : kaveh_plus , ALI REZA
#77
دوست عزیز واقعیت اینه که تقریبا همگی ما بعد از ابتلا به این بیماری از نظر روحی دچار مشکل میشیم و این هم کاملا طبیعیه و باز هم تقریبا همگی بعد از مدتی با این شرایط کنار میآیم فقط این مدت زمان در ما متفاوته.
و هر کس زودتر بتونه با شرایط جدید کنار بیاد در واقع به خودش لطف بیشتری کرده (من به خودم که نگاه میکنم شاید 4 سال طول کشید و الان 2 سالی میشه که دارم سعی میکنم درست تر به زندگی نگاه کنم) برای من 4 سال زیاد بوده ولی دیگه گذشته و قصه گذشته را نمیخورم چون زمان حالم رو هم از دست میدم.
اون چیزی که تو پست قبلیم گفتم هم ناشی از این حسه که شاید باعث بشه شما اون زمانی را که دنباله علت های دیگه میگردی بتونی صرف کارهای مثبت تو زندگیت بکنی(البته نه به این معنی که شما اشتباه میکنی و شاید علت خیلی از مشکلات را در غیر از ام اس بشه پیدا کرد).
این چیزهائی که نوشتم برای من ناشی از یه قانون نانوشته است که اینجا میبینم رعایت میشه و اون اینه که همه سعی میکنن به هم کمک کنن برای رسیدن به شرایط بهتر.
خوب و خوش باشیدicon_question
زندگی مثل یه لیوان پر از آب ولی ترک خورده است
آب رو بخوری تموم میشه --- آب رو نخوری حروم میشه
 تشکر شده توسط : neda.n , ALI REZA
#78
نغمه جون من یک مشکلی دارم اون این است نمیدونم چطوربه بفهمونم که من میتونم همه کاریها رابکنم من میتونم درس بخونم من روحیه ام عالی است اما خانواده ام روحیه ام راداغون میکند نمیدونم چکارکنم؟
اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
 تشکر شده توسط : elahe , ghaside , mahmah
#79
همه رفتن شاید باید می رفتن ولی کلا آدم غمگینی شدم برای استرس ام دکترم بوسپیرین داده اما فایده نداره الانم که درسم شروع شده به خاطر اینکه نمی تونم بنویسم به خاطر دستم لعصابم بیشتر خورد شده من باید جه کنم؟angry2HuhSad
دوستون دارم
حوراlove51
 تشکر شده توسط : Ghost , mahmah
#80
چرا هیچکی اینجا جواب نمیده به آدم ؟؟؟؟
نغمه کجاس؟؟
این تاپیک الکیه؟؟؟
اگه الکیه پس چرا نمیبندینش؟؟؟؟
چوب کبریت ...
آتش از "سرش" شروع شد و به "جانش" افتاد.
مواظب افکارت باش.
 تشکر شده توسط : mahmah
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8(current)
  • 9
  • 10
  • ...
  • 23
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان