دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۱
چرا بیماریها گسترش یافتهاند؟ حرفهای جالب دکتر قارون را بخوانید!
« زندگی در شهرهای بزرگ، پیشرفت تکنولوژی و کار فشرده و پراسترس زمینههای تضعیف سیستم دفاعی بدن را پدید آوردهاند و افراد بیش از گذشته در معرض خطر ابتلا به بیماری قرار میگیرند. »
به گزارش ایسنا همشهری آن لاین بر مقدمه بالا افزوده است:
بیماری در عصر حاضر بهویژه زندگی روزمره ساکنان شهرهای بزرگ را با اختلال مواجه میکند اما آیا تنها آلودگی و استرس و کار فشرده را میتوان ازجمله عوامل اصلی بروز بیماری قلمداد کرد یا اینکه اشکال کار در جای دیگریست؟ شاید خود ما اشکال کار باشیم که از قدیم نیز گفتهاند که از ماست که بر ماست. در فرهنگ ما ایرانیها هنوز پرخوری و بیبرنامهخوردن رواج دارد و هنوز نتوانستهایم خود را با یک رژیم غذایی منظم و سالم وفق دهیم و بنا به گفته بسیاری از پزشکان و متخصصان بزرگ منشاء بسیاری از بیماریها همین پرخوری و بدخوری است. در این مطلب آشکار خواهد شد که حتی دردهایی نظیر میگرن نیز در بد غذا خوردن ریشه دارند. برای روشنشدن دلایل بروز بیماریهایی که میتوانند باعث ایجاد اختلال در زندگی روزمره شوند و اثرات مخرب آلودگی هوا بر سلامتی با دکتر قاسم قارون، مؤسس و رئیس مؤسسه تشخیص و درمان درد در آلمان گفتوگویی انجام دادهایم که در پی میآید:
•آیا بدن همه افراد در قبال درد یک جور واکنش نشان میدهد؟ مثلا میتوان گفت همه افراد مستعد ابتلا به میگرن هستند؟
در مورد مبحث سردرد به عنوان نمونه میتوان به مثالی اشاره کرد؛ خانمی چندی پیش به من زنگ زد و گفت پسران من دبیرستانی هستند. وقتی میدیدند من همیشه چند روز درماه دچار سردرد میشوم و باید تا دو روز سرم را ببندم و در گوشهای تاریک از خانه بنشینم عذاب میکشیدند و سؤال میکردند چرا هر وقت ما به شمال سفر میکنیم سردرد شما و خواهرمان تشدید میشود؟ به همین دلیل آنها سعی کردند به کمک اینترنت راهحلی پیدا کنند. پسران من پس از گشتوگذار در اینترنت مدعی بودند که سایتهای تمام کلینیکهای درد را چک کردهاند اما نتوانستهاند راهی برایم پیدا کنند. بهنظر شما چرا؟
گرچه خوشبختانه از نظر علمی اینترنت ارتباط مردم را نزدیک کرده است و آخرین تحقیقات از طریق ویکیپدیا منتشر میشود و همه میتوانند به اطلاعات مربوط دسترسی داشته باشند اما تجربیات را نمیشود در اینترنت پیدا کرد؛ چیزی که متأسفانه ما شرقیها کمتر به آن اهمیت میدهیم و درباره آن کمتر مینویسیم و در اختیار دیگران قرار میدهیم؛ بنابراین تلاش من بر این است که در کنفرانسها و گفتوگوها تجربیات خود را در اختیار مردم قرار دهم.
سؤالی که در اینجا ذهنمان را بهخود مشغول میکند این است که چرا هر وقت این مادر به همراه دختر و پسرانش به شمال میرفت تنها مادر و دختر دچار سردرد میشدند؟ این مادر و دختر مطمئنا به سردرد میگرنی مبتلا هستند که یک بیماری حساسیتی ژنتیک است که از مادرها به دخترخانمها بیشتر به ارث میرسد. دلیلش هم این است که آن خانم نگفت پسرانم سردرد دارند بلکه گفت سردرد من و دخترم. لذا سردرد میگرنی دارای زمینه تحریکپذیری ژنتیک و ارثی است که منتظر عوامل محرک است. در سفر به شمال بیمار در معرض چند محرک کلاسیک (همه با هم) قرار میگیرد و ناآگاهانه از آن استفاده میشود؛ مانند غذاهای دریایی، مرکبات، تنقلات و ادویه بهاضافه تغییر فشار هوا و خستگی راه. (در رابطه با تغذیه نخستینبار 2400سال پیش بقراط به اثر تحریکپذیری پنیر روی بیماران میگرنی اشاره کرده که امروزه دلیل آن را میدانیم و میدانیم چرا نگفته ماست به این بیماران نمیسازد).
•سردرد میگرنی چه نوع سردردی است؟
در این رابطه باید به چند نکته اشاره کرد: 1- سردرد میگرنی از سردردهای حملهای یعنی غیردائم است و از نوع سردردهای مزمن و همهگیر و همهجایی محسوب میشود. 2- میتوان خصوصیات میگرن را اینچنین برشمرد: میگرن اغلب بهدلیل زمینه ارثی یا حساسیتی با بیماری میگرن شکمی، میگرن عصبی (همراه با کرخی یا فلج موقت نیمی از بدن)، تب یونجه، آسم، کهیر و سرفههای تحریکی بروز پیدا میکند. این نوع سردرد با بیماری غش همخانواده است. 3- از دیگر ویژگیهای میگرن بروز یکطرفه سردرد در قسمت چپ یا راست سر است. 4- سردرد بیشتر در خانمها با نخستین عادت ماهانه یا پس از نخستین زایمان شروع میشود. 5- میگرن در دوران بارداری سراغ مادر نمیآید و چند هفته بعد از زایمان مجددا شروع میشود 6- درد بهصورت ضربانی یا دلدلزدن، بیمار را عذاب میدهد.
اما پس از دچارشدن به میگرن بیمار محیط آرام و تاریک را ترجیح میدهد و پس از شروع سردرد بیشتر مسکنها بیاثر خواهد بود و سردرد باید دوران دو تا سه روزه خود را طی کند؛ به همین دلیل هم بهترین درمان سردرد میگرنی پیشگیری از شروع حملههای آن است.
•میگرن چرا و چگونه رخ میدهد؟
وقتی در اثر کمبود اکسیژن مغز، بدن بهکمک هورمونهای سروتونین و هیستامین مترشحه و با اتساع بیش از اندازه عروق (EDEM یا خیز) به این کمبود اکسیژن پاسخ میدهد این رخداد باعث میشود که بافت اطراف عروق مغز که دردناک است درد را حس کند و به همین دلیل هم سردرد میگرنی، درد ضربانی است. به همین منظور هم باید مانع کمخونی یا کماکسیژنی مغز شد. کمخونی یا کماکسیژنی مغز میتواند بهدلیل فشارخون پایین یا حضور فرد در محیط بسته و هوای کثیف و یا بهدلیل تنگی عروق مغز باشد و این علامت کماکسیژنی مغز که با خمیازهها، حالت خماری، بیحوصلگی یا دیدن ستاره جلوی چشم ظاهر میشود، نشانه پیشدرآمد یا اورا (Aura) است که اگر بیمار میگرنی، به آن نشانه توجه کند و با نرمش یا بالا گذاشتن پاها، هوای آزاد و استفاده از مایعات کمبود اکسیژن مغز را جبران کند، مانع واکنش مغز، یعنی اتساع بیش از حد و خیز اطراف عروق مغز و عواقب آن میشود. این نوع پیشگیری بهترین راه درمان میگرن خواهد بود.
•آیا آلودگی هوا باعث نقصان اکسیژن در مغز میشود؟
آلودگی هوا میتواند تأثیر بسیار زیادی در نقصان اکسیژن در مغز داشته باشد. اکنون در شهر مکزیکوسیتی- پایتخت مکزیک- میزان اکسیژن در هوا 18درصد است. در سایر شهرها اما میزان اکسیژن طبیعی باید 21درصد باشد. دلیل این امر نیز محدود بودن ظرفیت هواست، به این دلیل که بخش عمدهای از هوا را در فضاهای شهری بهویژه شهرهای آلوده، گازهای دیگر تشکیل میدهند. این را هم میتوان جزو فاکتورهای کوچکی بهحساب آورد که منجر به کمبود اکسیژن و ایجاد سردرد میشوند. از طرفی اکثر بیماریها دارای زمینه تحریکپذیری هستند.
از مهمترین زمینههای تحریکپذیری زمینههای حساسیتی است که در افراد متفاوت است و بنا بر آخرین تحقیقات ثابت شده است که حتی دوقلوهای تکتخمی از نظر ژنتیک با هم متفاوتند، در نتیجه آمادگیهای جسمانی در برابر بیمارها با هم فرق میکنند. بهعنوان مثال در یک مؤسسه 10کارمند حضور دارند که هر 10کارمند به یک میزان کار پشتمیزی انجام میدهند اما پنجنفرشان گردندرد دارند؛ بنابراین وضعیت و شرایط جسمانی آنها با پنج نفر دیگر متفاوت است؛ پس باید زمینههای تحریکپذیذی را که غیرقابل تغییر هستند بشناسیم؛ چرا که ما نفوذی روی آمادگیهای ژنتیک نداریم اما میتوانیم روی فاکتورهای تحریکپذیری کنترل داشته باشیم.
•دلیل درصد بالای شیوع اماس در اصفهان چیست؟
بهتازگی شنیدهام که در اصفهان حتی کودکان نیز به بیماری اماس مبتلا میشوند؛ این بزرگترین فاجعهایست که میتواند رخ دهد؛ در صورتی که تا 20سال پیش در سال یک نفر به اماس مبتلا میشد این بیماری امروزه گسترش یافته؛ بهنحوی که به طرز بیسابقهای درباره آن بحث میشود، مقالهها مینویسند، کنفرانسها برگزار میکنند و انجمنهای اماس تشکیل میدهند. اما چه میشود کرد؟ میگویند دلیل ابتلای کودکان به اماس به آب زایندهرود بازمیگردد. اما من معتقدم که اینطور نیست؛ چرا که زایندهرود در حال حاضر یا خشک یا کمآب است. ابتلا به بیماری اماس در اصفهان به این دلیل است که احتمالا مردم این شهر آمادگی ژنتیک حساسیتی بیشتری دارند. دلیل آن هم جوابگویی به درمان کورتون در بدو کار و درمان اماس است. از آنجا که به مسئله آلرژی و تغذیه صنعتی و نادرست، یعنی بزرگترین بدبختی ما توجه نمیشود، بیماری ادامه مییابد و باید بعد از درمان با کورتون، بهدلیل ادامه تحریکات ناشناخته، از داروهای قویتر سیستم دفاعی مانند اینترفرون و در نهایت از داروی ضدسرطان متوترکساید استفاده کرد که استفاده از این داروها هم نتیجهبخش نخواهد بود؛ چرا که اصولا هر عضو بدن در بیماریهای خودایمنی و حساسیتی نسبت به دادههای ژنتیک و آناتومی به تحریکات پاسخ میدهد.
لذا درک این مطلب خیلی راحت است که التهاب بافت مغز هم بهصورت بیماری معروف به اماس خود را نشان میدهد. ما نمیتوانیم محیط زیست را عوض کنیم، نمیتوانیم استرسهای کاری و اجتماعی را به شیوه کاملا مؤثری کاهش دهیم، نمیتوانیم بهطور فوری نسبت به کاهش میزان آلودگیها اقدام کنیم اما میتوانیم غذاهایی را که با زمینه، ارثی ما ناسازگارند و در نتیجه برای فرد مربوطه مضر هستند، نخوریم.
•آیا ریزگرد را نیز میتوان منبع بروز پارهای از بیماریهای سرطانزا دانست؟
ریزگردها تنها حامل گردوخاک کویرهای عراق یا عربستان نیستند؛ اینها ناقل آلودگیهای مواد رادیواکتیو و استهلاکی و مواد جنگی و صنعتی موجود در سرزمین عراق پس از اشغال هستند. ریزگردها در واقع آلودگی سمی کارخانهها و آلودگی مواد سوختی و استهلاکی، از قبیل لاستیک، انواع لنتها، کفش و آسفالت و... را با خود حمل میکنند و به کشور ما انتقال میدهند که بدترین آن ترکیبات بنزن، ناشی از سوخت گازوئیل است که سرطانزایی خیلی بالایی دارند.
دلیل دیگر سرطانزایی و خطرناکبودن این ذرات، همانگونه که از اسم آن پیداست ریزبودن آنهاست که باعث میشود راحتتر از طریق منافذ به عمق بدن نفوذ کنند؛ به همین دلیل ما به همه توصیه میکنیم حتما شبها قبل از خواب موهای خود را زیر دوش آب بشویند و این آلودگیهای روزانه را که بهدلیل بار الکتریکی ساکن مو و البسه پلاستیکی به بدن چسبیدهاند با خود به رختخواب نبرند؛ در غیراین صورت این آلودگیها در طول شب راحتتر به درون بدن نفوذ میکنند. بنا بر آمارها افرادی که در مناطق مرکزی شهرها زندگی میکنند، 10 برابر بیش از افرادی که در اطراف شهرهای بزرگ زندگی میکنند در معرض ابتلا به سرطان قرار دارند. همچنین آلودگی زیستمحیطی یک یا دو نوع نیست و تنها در دود بنزین و گازوئیل خلاصه نشده است.
• آن طور که گفتید بهنظر میرسد منابع آلودگی هوا گستردهتر از آنچه ما میپنداریم هستند.
این آلودگیها از طریق مواد سوختی بنزین یا گازوئیل و تمام مواد استهلاکی که میپوشید. (کفش و لباس) و مواد آرایشی که استفاده میکنید، منتقل میشود؛ در واقع این آلودگیها آب نمیشوند و در زمین فرو نمیروند. اگر هم مواد تشکیلدهنده لباس و کشف در خاک تجزیه شوند دوباره مطابق چرخه زیستمحیطی به گیاهان باز میگردند و شما آنها را مورد استفاده قرار میدهید. اگر میخواهید بدانید هوایی که استنشاق میکنید چقدر آلوده است به عینکتان نگاه کنید یا شب هنگام روی میز خود دست بکشید و مشاهده کنید که چه لایه ضخیمی از خاک و ریزگردها آن را پوشانده است. متأسفانه این نوع آلودگیها بسیار ریز و گردمانند هستند و ما به آنها توجه نمیکنیم و از ریزترین منافذ به بدن ما نفوذ میکنند.
از طرفی شما یک مسئله را باید از نظر بیولوژی مدنظر قرار دهید. فرض کنید که شیشهای در پایتان فرو رفته است. این مسئله باعث درد شدید و ایجاد زخمی عمیق در پایتان شده است. به پزشک مراجعه میکنید و شیشه را در میآورد و پایتان را پانسمان میکند و خیالتان راحت میشود. دو روز دیگر نیز این حادثه را فراموش میکنید اما یک دانه عدس را کف کفشتان بگذارید و چندین کیلومتر با آن راه بروید. به مرور زمان شدت این فشار، پا و کمر و کل سیستم عصبی شما را تحریک و ایجاد درد موذی و مزمن در آن میکند. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ برای اینکه دانه عدس محرک کوچکی است که در مدت طولانی اثر بیماریزایی شدیدتری دارد. همین باعث میشود که درد بسیار شدیدی را در کف پا و بالاتر تا پشت و کمر ایجاد کند؛ لذا اثرات بیماریزایی تحریکات کوچک در درازمدت خطرناکتر است.
چرا بیماریها گسترش یافتهاند؟ حرفهای جالب دکتر قارون را بخوانید!
« زندگی در شهرهای بزرگ، پیشرفت تکنولوژی و کار فشرده و پراسترس زمینههای تضعیف سیستم دفاعی بدن را پدید آوردهاند و افراد بیش از گذشته در معرض خطر ابتلا به بیماری قرار میگیرند. »
به گزارش ایسنا همشهری آن لاین بر مقدمه بالا افزوده است:
بیماری در عصر حاضر بهویژه زندگی روزمره ساکنان شهرهای بزرگ را با اختلال مواجه میکند اما آیا تنها آلودگی و استرس و کار فشرده را میتوان ازجمله عوامل اصلی بروز بیماری قلمداد کرد یا اینکه اشکال کار در جای دیگریست؟ شاید خود ما اشکال کار باشیم که از قدیم نیز گفتهاند که از ماست که بر ماست. در فرهنگ ما ایرانیها هنوز پرخوری و بیبرنامهخوردن رواج دارد و هنوز نتوانستهایم خود را با یک رژیم غذایی منظم و سالم وفق دهیم و بنا به گفته بسیاری از پزشکان و متخصصان بزرگ منشاء بسیاری از بیماریها همین پرخوری و بدخوری است. در این مطلب آشکار خواهد شد که حتی دردهایی نظیر میگرن نیز در بد غذا خوردن ریشه دارند. برای روشنشدن دلایل بروز بیماریهایی که میتوانند باعث ایجاد اختلال در زندگی روزمره شوند و اثرات مخرب آلودگی هوا بر سلامتی با دکتر قاسم قارون، مؤسس و رئیس مؤسسه تشخیص و درمان درد در آلمان گفتوگویی انجام دادهایم که در پی میآید:
•آیا بدن همه افراد در قبال درد یک جور واکنش نشان میدهد؟ مثلا میتوان گفت همه افراد مستعد ابتلا به میگرن هستند؟
در مورد مبحث سردرد به عنوان نمونه میتوان به مثالی اشاره کرد؛ خانمی چندی پیش به من زنگ زد و گفت پسران من دبیرستانی هستند. وقتی میدیدند من همیشه چند روز درماه دچار سردرد میشوم و باید تا دو روز سرم را ببندم و در گوشهای تاریک از خانه بنشینم عذاب میکشیدند و سؤال میکردند چرا هر وقت ما به شمال سفر میکنیم سردرد شما و خواهرمان تشدید میشود؟ به همین دلیل آنها سعی کردند به کمک اینترنت راهحلی پیدا کنند. پسران من پس از گشتوگذار در اینترنت مدعی بودند که سایتهای تمام کلینیکهای درد را چک کردهاند اما نتوانستهاند راهی برایم پیدا کنند. بهنظر شما چرا؟
گرچه خوشبختانه از نظر علمی اینترنت ارتباط مردم را نزدیک کرده است و آخرین تحقیقات از طریق ویکیپدیا منتشر میشود و همه میتوانند به اطلاعات مربوط دسترسی داشته باشند اما تجربیات را نمیشود در اینترنت پیدا کرد؛ چیزی که متأسفانه ما شرقیها کمتر به آن اهمیت میدهیم و درباره آن کمتر مینویسیم و در اختیار دیگران قرار میدهیم؛ بنابراین تلاش من بر این است که در کنفرانسها و گفتوگوها تجربیات خود را در اختیار مردم قرار دهم.
سؤالی که در اینجا ذهنمان را بهخود مشغول میکند این است که چرا هر وقت این مادر به همراه دختر و پسرانش به شمال میرفت تنها مادر و دختر دچار سردرد میشدند؟ این مادر و دختر مطمئنا به سردرد میگرنی مبتلا هستند که یک بیماری حساسیتی ژنتیک است که از مادرها به دخترخانمها بیشتر به ارث میرسد. دلیلش هم این است که آن خانم نگفت پسرانم سردرد دارند بلکه گفت سردرد من و دخترم. لذا سردرد میگرنی دارای زمینه تحریکپذیری ژنتیک و ارثی است که منتظر عوامل محرک است. در سفر به شمال بیمار در معرض چند محرک کلاسیک (همه با هم) قرار میگیرد و ناآگاهانه از آن استفاده میشود؛ مانند غذاهای دریایی، مرکبات، تنقلات و ادویه بهاضافه تغییر فشار هوا و خستگی راه. (در رابطه با تغذیه نخستینبار 2400سال پیش بقراط به اثر تحریکپذیری پنیر روی بیماران میگرنی اشاره کرده که امروزه دلیل آن را میدانیم و میدانیم چرا نگفته ماست به این بیماران نمیسازد).
•سردرد میگرنی چه نوع سردردی است؟
در این رابطه باید به چند نکته اشاره کرد: 1- سردرد میگرنی از سردردهای حملهای یعنی غیردائم است و از نوع سردردهای مزمن و همهگیر و همهجایی محسوب میشود. 2- میتوان خصوصیات میگرن را اینچنین برشمرد: میگرن اغلب بهدلیل زمینه ارثی یا حساسیتی با بیماری میگرن شکمی، میگرن عصبی (همراه با کرخی یا فلج موقت نیمی از بدن)، تب یونجه، آسم، کهیر و سرفههای تحریکی بروز پیدا میکند. این نوع سردرد با بیماری غش همخانواده است. 3- از دیگر ویژگیهای میگرن بروز یکطرفه سردرد در قسمت چپ یا راست سر است. 4- سردرد بیشتر در خانمها با نخستین عادت ماهانه یا پس از نخستین زایمان شروع میشود. 5- میگرن در دوران بارداری سراغ مادر نمیآید و چند هفته بعد از زایمان مجددا شروع میشود 6- درد بهصورت ضربانی یا دلدلزدن، بیمار را عذاب میدهد.
اما پس از دچارشدن به میگرن بیمار محیط آرام و تاریک را ترجیح میدهد و پس از شروع سردرد بیشتر مسکنها بیاثر خواهد بود و سردرد باید دوران دو تا سه روزه خود را طی کند؛ به همین دلیل هم بهترین درمان سردرد میگرنی پیشگیری از شروع حملههای آن است.
•میگرن چرا و چگونه رخ میدهد؟
وقتی در اثر کمبود اکسیژن مغز، بدن بهکمک هورمونهای سروتونین و هیستامین مترشحه و با اتساع بیش از اندازه عروق (EDEM یا خیز) به این کمبود اکسیژن پاسخ میدهد این رخداد باعث میشود که بافت اطراف عروق مغز که دردناک است درد را حس کند و به همین دلیل هم سردرد میگرنی، درد ضربانی است. به همین منظور هم باید مانع کمخونی یا کماکسیژنی مغز شد. کمخونی یا کماکسیژنی مغز میتواند بهدلیل فشارخون پایین یا حضور فرد در محیط بسته و هوای کثیف و یا بهدلیل تنگی عروق مغز باشد و این علامت کماکسیژنی مغز که با خمیازهها، حالت خماری، بیحوصلگی یا دیدن ستاره جلوی چشم ظاهر میشود، نشانه پیشدرآمد یا اورا (Aura) است که اگر بیمار میگرنی، به آن نشانه توجه کند و با نرمش یا بالا گذاشتن پاها، هوای آزاد و استفاده از مایعات کمبود اکسیژن مغز را جبران کند، مانع واکنش مغز، یعنی اتساع بیش از حد و خیز اطراف عروق مغز و عواقب آن میشود. این نوع پیشگیری بهترین راه درمان میگرن خواهد بود.
•آیا آلودگی هوا باعث نقصان اکسیژن در مغز میشود؟
آلودگی هوا میتواند تأثیر بسیار زیادی در نقصان اکسیژن در مغز داشته باشد. اکنون در شهر مکزیکوسیتی- پایتخت مکزیک- میزان اکسیژن در هوا 18درصد است. در سایر شهرها اما میزان اکسیژن طبیعی باید 21درصد باشد. دلیل این امر نیز محدود بودن ظرفیت هواست، به این دلیل که بخش عمدهای از هوا را در فضاهای شهری بهویژه شهرهای آلوده، گازهای دیگر تشکیل میدهند. این را هم میتوان جزو فاکتورهای کوچکی بهحساب آورد که منجر به کمبود اکسیژن و ایجاد سردرد میشوند. از طرفی اکثر بیماریها دارای زمینه تحریکپذیری هستند.
از مهمترین زمینههای تحریکپذیری زمینههای حساسیتی است که در افراد متفاوت است و بنا بر آخرین تحقیقات ثابت شده است که حتی دوقلوهای تکتخمی از نظر ژنتیک با هم متفاوتند، در نتیجه آمادگیهای جسمانی در برابر بیمارها با هم فرق میکنند. بهعنوان مثال در یک مؤسسه 10کارمند حضور دارند که هر 10کارمند به یک میزان کار پشتمیزی انجام میدهند اما پنجنفرشان گردندرد دارند؛ بنابراین وضعیت و شرایط جسمانی آنها با پنج نفر دیگر متفاوت است؛ پس باید زمینههای تحریکپذیذی را که غیرقابل تغییر هستند بشناسیم؛ چرا که ما نفوذی روی آمادگیهای ژنتیک نداریم اما میتوانیم روی فاکتورهای تحریکپذیری کنترل داشته باشیم.
•دلیل درصد بالای شیوع اماس در اصفهان چیست؟
بهتازگی شنیدهام که در اصفهان حتی کودکان نیز به بیماری اماس مبتلا میشوند؛ این بزرگترین فاجعهایست که میتواند رخ دهد؛ در صورتی که تا 20سال پیش در سال یک نفر به اماس مبتلا میشد این بیماری امروزه گسترش یافته؛ بهنحوی که به طرز بیسابقهای درباره آن بحث میشود، مقالهها مینویسند، کنفرانسها برگزار میکنند و انجمنهای اماس تشکیل میدهند. اما چه میشود کرد؟ میگویند دلیل ابتلای کودکان به اماس به آب زایندهرود بازمیگردد. اما من معتقدم که اینطور نیست؛ چرا که زایندهرود در حال حاضر یا خشک یا کمآب است. ابتلا به بیماری اماس در اصفهان به این دلیل است که احتمالا مردم این شهر آمادگی ژنتیک حساسیتی بیشتری دارند. دلیل آن هم جوابگویی به درمان کورتون در بدو کار و درمان اماس است. از آنجا که به مسئله آلرژی و تغذیه صنعتی و نادرست، یعنی بزرگترین بدبختی ما توجه نمیشود، بیماری ادامه مییابد و باید بعد از درمان با کورتون، بهدلیل ادامه تحریکات ناشناخته، از داروهای قویتر سیستم دفاعی مانند اینترفرون و در نهایت از داروی ضدسرطان متوترکساید استفاده کرد که استفاده از این داروها هم نتیجهبخش نخواهد بود؛ چرا که اصولا هر عضو بدن در بیماریهای خودایمنی و حساسیتی نسبت به دادههای ژنتیک و آناتومی به تحریکات پاسخ میدهد.
لذا درک این مطلب خیلی راحت است که التهاب بافت مغز هم بهصورت بیماری معروف به اماس خود را نشان میدهد. ما نمیتوانیم محیط زیست را عوض کنیم، نمیتوانیم استرسهای کاری و اجتماعی را به شیوه کاملا مؤثری کاهش دهیم، نمیتوانیم بهطور فوری نسبت به کاهش میزان آلودگیها اقدام کنیم اما میتوانیم غذاهایی را که با زمینه، ارثی ما ناسازگارند و در نتیجه برای فرد مربوطه مضر هستند، نخوریم.
•آیا ریزگرد را نیز میتوان منبع بروز پارهای از بیماریهای سرطانزا دانست؟
ریزگردها تنها حامل گردوخاک کویرهای عراق یا عربستان نیستند؛ اینها ناقل آلودگیهای مواد رادیواکتیو و استهلاکی و مواد جنگی و صنعتی موجود در سرزمین عراق پس از اشغال هستند. ریزگردها در واقع آلودگی سمی کارخانهها و آلودگی مواد سوختی و استهلاکی، از قبیل لاستیک، انواع لنتها، کفش و آسفالت و... را با خود حمل میکنند و به کشور ما انتقال میدهند که بدترین آن ترکیبات بنزن، ناشی از سوخت گازوئیل است که سرطانزایی خیلی بالایی دارند.
دلیل دیگر سرطانزایی و خطرناکبودن این ذرات، همانگونه که از اسم آن پیداست ریزبودن آنهاست که باعث میشود راحتتر از طریق منافذ به عمق بدن نفوذ کنند؛ به همین دلیل ما به همه توصیه میکنیم حتما شبها قبل از خواب موهای خود را زیر دوش آب بشویند و این آلودگیهای روزانه را که بهدلیل بار الکتریکی ساکن مو و البسه پلاستیکی به بدن چسبیدهاند با خود به رختخواب نبرند؛ در غیراین صورت این آلودگیها در طول شب راحتتر به درون بدن نفوذ میکنند. بنا بر آمارها افرادی که در مناطق مرکزی شهرها زندگی میکنند، 10 برابر بیش از افرادی که در اطراف شهرهای بزرگ زندگی میکنند در معرض ابتلا به سرطان قرار دارند. همچنین آلودگی زیستمحیطی یک یا دو نوع نیست و تنها در دود بنزین و گازوئیل خلاصه نشده است.
• آن طور که گفتید بهنظر میرسد منابع آلودگی هوا گستردهتر از آنچه ما میپنداریم هستند.
این آلودگیها از طریق مواد سوختی بنزین یا گازوئیل و تمام مواد استهلاکی که میپوشید. (کفش و لباس) و مواد آرایشی که استفاده میکنید، منتقل میشود؛ در واقع این آلودگیها آب نمیشوند و در زمین فرو نمیروند. اگر هم مواد تشکیلدهنده لباس و کشف در خاک تجزیه شوند دوباره مطابق چرخه زیستمحیطی به گیاهان باز میگردند و شما آنها را مورد استفاده قرار میدهید. اگر میخواهید بدانید هوایی که استنشاق میکنید چقدر آلوده است به عینکتان نگاه کنید یا شب هنگام روی میز خود دست بکشید و مشاهده کنید که چه لایه ضخیمی از خاک و ریزگردها آن را پوشانده است. متأسفانه این نوع آلودگیها بسیار ریز و گردمانند هستند و ما به آنها توجه نمیکنیم و از ریزترین منافذ به بدن ما نفوذ میکنند.
از طرفی شما یک مسئله را باید از نظر بیولوژی مدنظر قرار دهید. فرض کنید که شیشهای در پایتان فرو رفته است. این مسئله باعث درد شدید و ایجاد زخمی عمیق در پایتان شده است. به پزشک مراجعه میکنید و شیشه را در میآورد و پایتان را پانسمان میکند و خیالتان راحت میشود. دو روز دیگر نیز این حادثه را فراموش میکنید اما یک دانه عدس را کف کفشتان بگذارید و چندین کیلومتر با آن راه بروید. به مرور زمان شدت این فشار، پا و کمر و کل سیستم عصبی شما را تحریک و ایجاد درد موذی و مزمن در آن میکند. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ برای اینکه دانه عدس محرک کوچکی است که در مدت طولانی اثر بیماریزایی شدیدتری دارد. همین باعث میشود که درد بسیار شدیدی را در کف پا و بالاتر تا پشت و کمر ایجاد کند؛ لذا اثرات بیماریزایی تحریکات کوچک در درازمدت خطرناکتر است.
•آیا خود ما نیز در ابتلا به بیماریها دخیل هستیم یا بیماریها بیشتر بر اثر عوامل ژنتیک یا بیرونی بروز پیدا میکنند؟
یکی از دلایل بروز بیماریها این است که کمتر پیش میآید که مواظب سلامت خود باشیم و از بروز بیماریها پیشگیری کنیم؛ در صورتی که بدن هم به مراقبت و کنترل نیاز دارد. نباید بگذاریم وضعیت به آن مرحله برسد که حتما با بروز بیماری متوجه عدم رعایت اصول تغذیه و بهداشت شویم اما ما متأسفانه هرچه میخواهیم میخوریم. بهعنوان مثال اخیرا شب یلدا بود و همه نخستین روز از نخستینماه زمستان را گرامی داشتند اما امان از این شب که فرد هرچه را میخواهد تا پاسی از صبح میخورد و این باعث میشود که حتی پایش به دلیل خوردن زیاد بیبرنامه در این شب به بیمارستان باز شود؛ چرا که در این شب ما از انواع و اقسام غذاها و میوهها میخوریم؛ انواع و اقسام شیرینیها و ترشیها را مصرف میکنیم. همهچیزخوری که بیشتر در فستفودهای آمریکایی مد شده است نیز به مثابه سمی است که ما به بدن خود تزریق میکنیم. معده نمیتواند تشخیص بدهد که آیا این قسمت از غذا پخته شده یا خوب پخته نشده است. باید بدانیم در چه زمانی یک غذا باید مصرف شود هر غذایی یک خاصیت اسیدی(PH) دارد. تا آنجایی که میشود باید افراد از یک نوع غذا در هر وعده استفاده کنند. در مورد میوهها هم این امر صدق میکند. بهعنوان مثال اگر امروز سیب خوردید فردا پرتقال بخورید و سعی کنید هردوی اینها را با هم نخورید. ما در کنار تکثیر عوامل تحریکی مواد محرک جدید نیز داریم و این عوامل، غذاهای صنعتی هستند.
•چرا امروزه بیماریها گسترش یافتهاند؟
برای اینکه بدانیم چرا بیماریها امروزه گسترش یافته و حتی نوزادان با پوست زخمی بهدنیا میآیند و خیلی بیش از گذشته به بیماری مبتلا میشوند باید اصول سلامتی را بدانیم. آستانه تحریکپذیری امروزه بهشدت کاهش یافته است؛ دلیل آن نیز استرسهای زیستمحیطی، استرسهای تغذیهای و استرسهای زندگی است. در تعریف سلامت، ما میتوانیم بگوییم که سلامت، یعنی اینکه در بدن فرد حالت تعادل کاری بین تمام اندامها و ارگانیسمها وجود دارد. مغز یک فرد سالم مانند کامپیوتر هواپیمایی که در فضاست اطلاعات را میگیرد آنها را تشخیص میدهد و فرمان را صادر میکند. علت اینکه بیماریها با وجود پیشرفتها در علم پزشکی شیوع بیشتری پیدا کردهاند اشباع ظرفیت دفاعی بدن با انواع بارها و استرسهای تغذیهای، زیستمحیطی، عصبی، مسمومیتهای دارویی، عفونتهای مزمن و حتی بیماریهای دندان است که نقش بسیار بزرگی و که متأسفانه کمتر به آن توجه میشود چون معمولا دندانپزشکان دخالتی در تشخیص بیماریهای مزمن اعضای بدن ندارند و متخصصان پزشکی هم از دخالت در دندانپزشکی پرهیز میکنند. ما همیشه حداقل با مشاوره دندانپزشکی سعی در ایجاد یک پل تشخیصی و ایجاد ارتباط بین همه متخصصان و دندانپزشکان داریم.
یکی از دلایل بروز بیماریها این است که کمتر پیش میآید که مواظب سلامت خود باشیم و از بروز بیماریها پیشگیری کنیم؛ در صورتی که بدن هم به مراقبت و کنترل نیاز دارد. نباید بگذاریم وضعیت به آن مرحله برسد که حتما با بروز بیماری متوجه عدم رعایت اصول تغذیه و بهداشت شویم اما ما متأسفانه هرچه میخواهیم میخوریم. بهعنوان مثال اخیرا شب یلدا بود و همه نخستین روز از نخستینماه زمستان را گرامی داشتند اما امان از این شب که فرد هرچه را میخواهد تا پاسی از صبح میخورد و این باعث میشود که حتی پایش به دلیل خوردن زیاد بیبرنامه در این شب به بیمارستان باز شود؛ چرا که در این شب ما از انواع و اقسام غذاها و میوهها میخوریم؛ انواع و اقسام شیرینیها و ترشیها را مصرف میکنیم. همهچیزخوری که بیشتر در فستفودهای آمریکایی مد شده است نیز به مثابه سمی است که ما به بدن خود تزریق میکنیم. معده نمیتواند تشخیص بدهد که آیا این قسمت از غذا پخته شده یا خوب پخته نشده است. باید بدانیم در چه زمانی یک غذا باید مصرف شود هر غذایی یک خاصیت اسیدی(PH) دارد. تا آنجایی که میشود باید افراد از یک نوع غذا در هر وعده استفاده کنند. در مورد میوهها هم این امر صدق میکند. بهعنوان مثال اگر امروز سیب خوردید فردا پرتقال بخورید و سعی کنید هردوی اینها را با هم نخورید. ما در کنار تکثیر عوامل تحریکی مواد محرک جدید نیز داریم و این عوامل، غذاهای صنعتی هستند.
•چرا امروزه بیماریها گسترش یافتهاند؟
برای اینکه بدانیم چرا بیماریها امروزه گسترش یافته و حتی نوزادان با پوست زخمی بهدنیا میآیند و خیلی بیش از گذشته به بیماری مبتلا میشوند باید اصول سلامتی را بدانیم. آستانه تحریکپذیری امروزه بهشدت کاهش یافته است؛ دلیل آن نیز استرسهای زیستمحیطی، استرسهای تغذیهای و استرسهای زندگی است. در تعریف سلامت، ما میتوانیم بگوییم که سلامت، یعنی اینکه در بدن فرد حالت تعادل کاری بین تمام اندامها و ارگانیسمها وجود دارد. مغز یک فرد سالم مانند کامپیوتر هواپیمایی که در فضاست اطلاعات را میگیرد آنها را تشخیص میدهد و فرمان را صادر میکند. علت اینکه بیماریها با وجود پیشرفتها در علم پزشکی شیوع بیشتری پیدا کردهاند اشباع ظرفیت دفاعی بدن با انواع بارها و استرسهای تغذیهای، زیستمحیطی، عصبی، مسمومیتهای دارویی، عفونتهای مزمن و حتی بیماریهای دندان است که نقش بسیار بزرگی و که متأسفانه کمتر به آن توجه میشود چون معمولا دندانپزشکان دخالتی در تشخیص بیماریهای مزمن اعضای بدن ندارند و متخصصان پزشکی هم از دخالت در دندانپزشکی پرهیز میکنند. ما همیشه حداقل با مشاوره دندانپزشکی سعی در ایجاد یک پل تشخیصی و ایجاد ارتباط بین همه متخصصان و دندانپزشکان داریم.
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد