2015/10/27, 07:46 PM
.
به تشخیص های دکتر گوگل اعتماد نکنید!
رعنا 22 ساله است. دانشجوی سال آخر زیست شناسی. اما برخلاف سالهای گذشته امسال نتوانسته است درس بخواند. بقدری استرس دارد که نمی تواند تمرکز کند. کارش شده است مراجعه به این دکتر و آن دکتر. وقتی وارد مطبم می شود، اضطراب در چشمانش مشهود است. در را محکم می بندد و هیجانزده می نشیند…
ماجرای رعنا از سه ماه قبل شروع شد. وقتی ناگهانی خبر فوت یکی از بستگانش را به او دادند. شوکه شد. همان لحظه احساس گزگز در کل بدنش شروع شد. قبلا چنین حالتی را تجربه نکرده بود. می گفت احساس می کرد تمام بدنش در حال سوختن است. گریه امانش را بریده بود. خودش هم مانده بود که این گریه ها بخاطر عزیز از دست رفته است و یا حال بدی که خودش دارد.
بتدریج تنگی نفس و سردرد شدید هم به مشکلاتش اضافه شد. خانواده او را به بیمارستان رساندند. نظر دکتر اورژانس این بود که مشکل خاصی ندارد. همه ی علائم مربوط به استرس است و بزودی خوب می شود. آرام بخشی به او تزریق کردند. جواب آزمایشات کم خونی مختصری را نشان می داد و نوار قلب هم سالم بود. بهتر که شد او را ترخیص کردند و به او توصیه شد که جهت اقدامات تکمیلی به یک متخصص مغز هم مراجعه کند.
رعنا فکر می کرد که اگر تمام این علائم به استرس مربوط باشد باید زود برطرف شود. ولی گزگز دست و پا همچنان برقرار بود. بصورت لحظه ای چشمانش تار می شد. گاهی احساس می کرد همه چیز را دو تا می بیند. سرش همچنان گیج بود. به حرف دکتر اورژانس فکر می کرد که گفته بود چیزی نیست ولی بهتر است به متخصص مغز هم مراجعه کند!
بیاد آوردن حرف دکتر او را نگران تر کرد. سراغ تبلتش رفت تا شاید با جستجوی علائم در اینترنت نگرانیش کمتر شود. کلمات "گزگز دست و پا"، "تاری دید"، "دوبینی" و "سرگیجه" را وارد گوگل کرد و وقتی نتایج را دید، گویی آسمان روی سرش خراب شد!
بیماری ام اس(مولتیپل اسکلروز)! این جوابی بود که گوگل به او داد. هرچه بیشتر مقالات را می خواند، بیشتر احساس می کرد که مبتلا به ام اس شده است و نگران تر می شد. شاید برای یک دختر جوان این بدترین اتفاقی بود که امکان داشت پیش بیاید.
در این سه ماه نزد دو متخصص مغز و اعصاب و یک متخصص چشم رفته بود. همگی گفته بودند که ام اس ندارد. ام آر آی مغز هم انجام داد که سالم بود. پزشکان می گفتند که تمام علائم او مربوط به اضطراب است ولی نمی توانست باور کند. چندین مقاله در مورد ام اس خوانده بود و می دید که همان علائم را دارد. حتی در یکی از مقالات گفته بود که ممکن است ام آر آی در ام اس پلاکی نشان ندهد. درمانده شده بود و در چنین حالتی پیش من آمد.
او را معاینه کردم. تمام معایناتش سالم بود. توضیحی که در مورد مشکلاتش می داد، بر خلاف تصورش، شباهتی با علائم بیماران ام اس نداشت. ام آر آی مغز و نخاع کاملا سالم بود. جهت اطمینان نوار چشم هم از او گرفتم که آنهم مشکلی نداشت. مطمئن بودم که در مورد رعنا بیماری ام اس مطرح نیست ولی قانع کردنش سخت بود. مراجعه اینترنتی به دکتر گوگل کار دستش داده بود!
مواردی مثل رعنا را پزشکان زیاد می بینند. من هم بارها مراجعین مشابه داشته ام. افرادی که با ترس از ابتلا به بیماری ام اس، سکته، تومور مغزی و سایر بیماریهای خطرناک مراجعه میکنند. در پزشکی به نگرانی بیهوده در مورد سلامتی اصطلاحا "هیپوکندریا" میگویند که یک بیماری است. در گذشته بسیاری از موارد هیپوکندریا را افرادی تشکیل میدادند که با مشاهده یک بیماری خطرناک در دوستان یا آشنایانشان، نگران می شدند که مبادا خودشان هم دچار آن بیماری شده باشند و لذا به جستجوی علائم بیماری در خود می پرداختند. اما امروزه و با وجود دسترسی به اینترنت، بسیاری از این قبیل افراد اطلاعات خود را از موتورهای جستجویی نظیر گوگل بدست می آورند و لذا اصطلاح "سایبر کندریا" در مورد آنها بکار می رود.
________________________________________
یک سوال مهم: چرا علائمی که رعنا فکر می کند جزو نشانه های ام اس است و در مقالاتی که خوانده هم به وضوح به آنها اشاره شده است، از نظر چند نورولوژیست (متخصص مغز و اعصاب) مختلف ربطی به بیماری ام اس ندارد؟!
واقعیت این است که پزشکی و علم شناخت بدن انسان علوم بسیار پیچیده ای است. تشخیص بیماری ها به سادگی کنارهم چیدن چند علامت و رسیدن به نام یک بیماری نیست. یک پزشک برای اینکه بتواند صلاحیت لازم در تشخیص دادن یک بیماری تخصصی را بدست آورد، حداقل باید 12 سال در دانشکده و بیمارستان تحصیل کند. این تحصیل شامل خواندن هزاران صفحه مطلب علمی در مورد نحوه عملکرد قسمتهای مختلف بدن، چگونگی ایجاد بیماری، علائم هر بیماری، علت و نحوه ی بروز آنها، بررسیهای آماری در مورد شیوع بیماریها و نهایتا درمان هر بیماری است. در کنار این مطالعات، پزشک صدها بیمار مختلف را در طول دوره ی تحصیلی خود و زیر نظر اساتید ویزیت و معاینه می کند و تا بهبود کامل آنها را پیگیری می نماید. آزمایشات و تصویر برداری های آنها را می بیند و با هم مقایسه میکند. در مورد بیماریهای مشکل در جلسات مورنینگ و گراند راند و کیس ریپورت با سایر همکارانش بحث می نماید. توجه کنید که تمام این آموزش های تئوری و عملی تنها برای آن است که فرد فقط صلاحیت تشخیص و درمان را پیدا کند. این قضیه جدا از مطالعات مادام العمر و ویزیت مکرر بیماران مختلف در طول سالها دوران طبابت است که نهایتا باعث میگردد که آن پزشک بعنوان یک متخصص حاذق و صاحب نظر شناخته گردد.
بنابراین تصور اینکه تمام این علوم و تجربیات را بتوان طی چند ساعت صرف وقت در دانشگاه گوگل بدست آورد، تصوری منطقی نیست. اگر تشخیص دادن بیماریها به همین سادگی بود، دولتها بجای صرف میلیونها دلار برای آموزش دادن یک پزشک، به برنامه نویسان کامپیوتری سفارش نوشتن نرم افزاری را می دادند که هر فرد بتواند به کمک آن و با تیک زدن نشانه هایی که دارد، به تشخیص بیماری خود برسد و نسخه داروهایش را هم پرینت شده دریافت کند.
برای آنکه مطلب کمی واضحتر شود بگذارید مثالی بزنم: فرض کنیم بخواهیم در مورد بیماری که دچار "دل درد، بی اشتهایی و حالت تهوع" است از اینترنت کمک بگیریم. این کلمات را جستجو می کنیم و گوگل چند بیماری را برای ما نام می برد. اما اگر همین بیمار به یک پزشک مراجعه کند، برای مطرح کردن تشخیص با این سوالات مواجه می شود:
• زمان شروع درد: آیا اخیرا درد شروع شده و یا از مدتها قبل بوده است؟ صبح بیشتر است یا عصر؟ آیا شبها از خواب بیدار میکند؟
• تداوم درد: آیا هر روز و ممتد درد ادامه دارد و یا قطع و وصل می شود؟
• شدت درد: کم، متوسط و یا زیاد است؟ آیا شدت آن ثابت است یا نوسان دارد؟
• محل درد: آیا قسمتهای فوقانی شکم دردناک است یا قسمت تحتانی و یا اطراف ناف. سمت چپ بیشتر درد دارد یا راست؟
• عوامل تشدید کننده: آیا با غذا خوردن بیشتر می شود یا کمتر و یا ربطی ندارد؟ آیا غذاهای چرب بر آن اثری دارد؟
• همچنین در مورد سابقه خانوادگی و دارویی بیمار پرسشهایی مطرح می کند.
بعد از پاسخگویی به این سوالات پزشک شکم بیمار را معاینه می کند:
• ابتدا به شکم نگاه می کند تا از نظر برجستگی و یا تغییر رنگ بررسی کند.
• سپس شکم را لمس میکند تا ببیند نرم است یا سفت. آیا قوام آن در قسمتهای مختلف یکسان است یا متفاوت.
• گوشی پزشکی را روی شکم میگذارد تا به صداهای شکمی و تعداد آن در دقیقه گوش بدهد.
• دستش را روی شکم فشار میدهد تا ببیند درد بیشتر می شود یا نه.
و تمام این معاینات فقط در مورد درد است و یافته های هر کدام از آنها برای پزشک معنای خاصی دارد. پزشک از نظر سایر مشکلات هم شما را بررسی می کند. آزمایش های لازم را درخواست می دهد. ممکن است برای تشخیص از عکسبرداری ، سونوگرافی و آندوسکوپی کمک بگیرد و ...
می بینید که آنچه از نظر موتور جستجوی گوگل فقط یک درد شکمی است، از نظر پزشک دهها جنبه مختلف دارد که در شرح حال و معاینه بدست می آید. هر کدام از یافته هایی که از این طریق بدست می آید برای پزشک معنای خاصی دارد و معلومات فراوان و تجربیات متعدد به او کمک میکند تا تشخیص بیماری را مطرح کند. چنین مساله ای در مورد بیماریهای پیچیده تری همچون ام اس، مشکل تر از این هم می شود. آنچه از نظر بیمار "گزگز دست و پا" محسوب می شود، برای یک متخصص مغز و اعصاب دهها جنبه مختلف دارد که در شرح حال و معاینه بیمار مشخص می گردد. امیدوارم بتوانم در آینده و در مقاله دیگری اندکی از این جنبه ها را با شما در میان بگذارم.
بنابراین کمک جستن از موتورهای جستجوی اینترنتی برای تشخیص مشکلات بدن انسان با آن همه پیچیدگی ها یک کار منطقی نیست و چه بسا بعلت ایجاد ترس و اضطراب بی مورد حتی مشکلاتتان را بدتر هم کند. بهترین کار در این موارد مراجعه به پزشک و کمک جستن از معلومات و تجربیات وی است. امیدوارم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.
یکشنبه 24 خرداد 1394
http://clinicbrain.com/article/Dr-Google-Diagnosis
به تشخیص های دکتر گوگل اعتماد نکنید!
رعنا 22 ساله است. دانشجوی سال آخر زیست شناسی. اما برخلاف سالهای گذشته امسال نتوانسته است درس بخواند. بقدری استرس دارد که نمی تواند تمرکز کند. کارش شده است مراجعه به این دکتر و آن دکتر. وقتی وارد مطبم می شود، اضطراب در چشمانش مشهود است. در را محکم می بندد و هیجانزده می نشیند…
ماجرای رعنا از سه ماه قبل شروع شد. وقتی ناگهانی خبر فوت یکی از بستگانش را به او دادند. شوکه شد. همان لحظه احساس گزگز در کل بدنش شروع شد. قبلا چنین حالتی را تجربه نکرده بود. می گفت احساس می کرد تمام بدنش در حال سوختن است. گریه امانش را بریده بود. خودش هم مانده بود که این گریه ها بخاطر عزیز از دست رفته است و یا حال بدی که خودش دارد.
بتدریج تنگی نفس و سردرد شدید هم به مشکلاتش اضافه شد. خانواده او را به بیمارستان رساندند. نظر دکتر اورژانس این بود که مشکل خاصی ندارد. همه ی علائم مربوط به استرس است و بزودی خوب می شود. آرام بخشی به او تزریق کردند. جواب آزمایشات کم خونی مختصری را نشان می داد و نوار قلب هم سالم بود. بهتر که شد او را ترخیص کردند و به او توصیه شد که جهت اقدامات تکمیلی به یک متخصص مغز هم مراجعه کند.
رعنا فکر می کرد که اگر تمام این علائم به استرس مربوط باشد باید زود برطرف شود. ولی گزگز دست و پا همچنان برقرار بود. بصورت لحظه ای چشمانش تار می شد. گاهی احساس می کرد همه چیز را دو تا می بیند. سرش همچنان گیج بود. به حرف دکتر اورژانس فکر می کرد که گفته بود چیزی نیست ولی بهتر است به متخصص مغز هم مراجعه کند!
بیاد آوردن حرف دکتر او را نگران تر کرد. سراغ تبلتش رفت تا شاید با جستجوی علائم در اینترنت نگرانیش کمتر شود. کلمات "گزگز دست و پا"، "تاری دید"، "دوبینی" و "سرگیجه" را وارد گوگل کرد و وقتی نتایج را دید، گویی آسمان روی سرش خراب شد!
بیماری ام اس(مولتیپل اسکلروز)! این جوابی بود که گوگل به او داد. هرچه بیشتر مقالات را می خواند، بیشتر احساس می کرد که مبتلا به ام اس شده است و نگران تر می شد. شاید برای یک دختر جوان این بدترین اتفاقی بود که امکان داشت پیش بیاید.
در این سه ماه نزد دو متخصص مغز و اعصاب و یک متخصص چشم رفته بود. همگی گفته بودند که ام اس ندارد. ام آر آی مغز هم انجام داد که سالم بود. پزشکان می گفتند که تمام علائم او مربوط به اضطراب است ولی نمی توانست باور کند. چندین مقاله در مورد ام اس خوانده بود و می دید که همان علائم را دارد. حتی در یکی از مقالات گفته بود که ممکن است ام آر آی در ام اس پلاکی نشان ندهد. درمانده شده بود و در چنین حالتی پیش من آمد.
او را معاینه کردم. تمام معایناتش سالم بود. توضیحی که در مورد مشکلاتش می داد، بر خلاف تصورش، شباهتی با علائم بیماران ام اس نداشت. ام آر آی مغز و نخاع کاملا سالم بود. جهت اطمینان نوار چشم هم از او گرفتم که آنهم مشکلی نداشت. مطمئن بودم که در مورد رعنا بیماری ام اس مطرح نیست ولی قانع کردنش سخت بود. مراجعه اینترنتی به دکتر گوگل کار دستش داده بود!
مواردی مثل رعنا را پزشکان زیاد می بینند. من هم بارها مراجعین مشابه داشته ام. افرادی که با ترس از ابتلا به بیماری ام اس، سکته، تومور مغزی و سایر بیماریهای خطرناک مراجعه میکنند. در پزشکی به نگرانی بیهوده در مورد سلامتی اصطلاحا "هیپوکندریا" میگویند که یک بیماری است. در گذشته بسیاری از موارد هیپوکندریا را افرادی تشکیل میدادند که با مشاهده یک بیماری خطرناک در دوستان یا آشنایانشان، نگران می شدند که مبادا خودشان هم دچار آن بیماری شده باشند و لذا به جستجوی علائم بیماری در خود می پرداختند. اما امروزه و با وجود دسترسی به اینترنت، بسیاری از این قبیل افراد اطلاعات خود را از موتورهای جستجویی نظیر گوگل بدست می آورند و لذا اصطلاح "سایبر کندریا" در مورد آنها بکار می رود.
________________________________________
یک سوال مهم: چرا علائمی که رعنا فکر می کند جزو نشانه های ام اس است و در مقالاتی که خوانده هم به وضوح به آنها اشاره شده است، از نظر چند نورولوژیست (متخصص مغز و اعصاب) مختلف ربطی به بیماری ام اس ندارد؟!
واقعیت این است که پزشکی و علم شناخت بدن انسان علوم بسیار پیچیده ای است. تشخیص بیماری ها به سادگی کنارهم چیدن چند علامت و رسیدن به نام یک بیماری نیست. یک پزشک برای اینکه بتواند صلاحیت لازم در تشخیص دادن یک بیماری تخصصی را بدست آورد، حداقل باید 12 سال در دانشکده و بیمارستان تحصیل کند. این تحصیل شامل خواندن هزاران صفحه مطلب علمی در مورد نحوه عملکرد قسمتهای مختلف بدن، چگونگی ایجاد بیماری، علائم هر بیماری، علت و نحوه ی بروز آنها، بررسیهای آماری در مورد شیوع بیماریها و نهایتا درمان هر بیماری است. در کنار این مطالعات، پزشک صدها بیمار مختلف را در طول دوره ی تحصیلی خود و زیر نظر اساتید ویزیت و معاینه می کند و تا بهبود کامل آنها را پیگیری می نماید. آزمایشات و تصویر برداری های آنها را می بیند و با هم مقایسه میکند. در مورد بیماریهای مشکل در جلسات مورنینگ و گراند راند و کیس ریپورت با سایر همکارانش بحث می نماید. توجه کنید که تمام این آموزش های تئوری و عملی تنها برای آن است که فرد فقط صلاحیت تشخیص و درمان را پیدا کند. این قضیه جدا از مطالعات مادام العمر و ویزیت مکرر بیماران مختلف در طول سالها دوران طبابت است که نهایتا باعث میگردد که آن پزشک بعنوان یک متخصص حاذق و صاحب نظر شناخته گردد.
بنابراین تصور اینکه تمام این علوم و تجربیات را بتوان طی چند ساعت صرف وقت در دانشگاه گوگل بدست آورد، تصوری منطقی نیست. اگر تشخیص دادن بیماریها به همین سادگی بود، دولتها بجای صرف میلیونها دلار برای آموزش دادن یک پزشک، به برنامه نویسان کامپیوتری سفارش نوشتن نرم افزاری را می دادند که هر فرد بتواند به کمک آن و با تیک زدن نشانه هایی که دارد، به تشخیص بیماری خود برسد و نسخه داروهایش را هم پرینت شده دریافت کند.
برای آنکه مطلب کمی واضحتر شود بگذارید مثالی بزنم: فرض کنیم بخواهیم در مورد بیماری که دچار "دل درد، بی اشتهایی و حالت تهوع" است از اینترنت کمک بگیریم. این کلمات را جستجو می کنیم و گوگل چند بیماری را برای ما نام می برد. اما اگر همین بیمار به یک پزشک مراجعه کند، برای مطرح کردن تشخیص با این سوالات مواجه می شود:
• زمان شروع درد: آیا اخیرا درد شروع شده و یا از مدتها قبل بوده است؟ صبح بیشتر است یا عصر؟ آیا شبها از خواب بیدار میکند؟
• تداوم درد: آیا هر روز و ممتد درد ادامه دارد و یا قطع و وصل می شود؟
• شدت درد: کم، متوسط و یا زیاد است؟ آیا شدت آن ثابت است یا نوسان دارد؟
• محل درد: آیا قسمتهای فوقانی شکم دردناک است یا قسمت تحتانی و یا اطراف ناف. سمت چپ بیشتر درد دارد یا راست؟
• عوامل تشدید کننده: آیا با غذا خوردن بیشتر می شود یا کمتر و یا ربطی ندارد؟ آیا غذاهای چرب بر آن اثری دارد؟
• همچنین در مورد سابقه خانوادگی و دارویی بیمار پرسشهایی مطرح می کند.
بعد از پاسخگویی به این سوالات پزشک شکم بیمار را معاینه می کند:
• ابتدا به شکم نگاه می کند تا از نظر برجستگی و یا تغییر رنگ بررسی کند.
• سپس شکم را لمس میکند تا ببیند نرم است یا سفت. آیا قوام آن در قسمتهای مختلف یکسان است یا متفاوت.
• گوشی پزشکی را روی شکم میگذارد تا به صداهای شکمی و تعداد آن در دقیقه گوش بدهد.
• دستش را روی شکم فشار میدهد تا ببیند درد بیشتر می شود یا نه.
و تمام این معاینات فقط در مورد درد است و یافته های هر کدام از آنها برای پزشک معنای خاصی دارد. پزشک از نظر سایر مشکلات هم شما را بررسی می کند. آزمایش های لازم را درخواست می دهد. ممکن است برای تشخیص از عکسبرداری ، سونوگرافی و آندوسکوپی کمک بگیرد و ...
می بینید که آنچه از نظر موتور جستجوی گوگل فقط یک درد شکمی است، از نظر پزشک دهها جنبه مختلف دارد که در شرح حال و معاینه بدست می آید. هر کدام از یافته هایی که از این طریق بدست می آید برای پزشک معنای خاصی دارد و معلومات فراوان و تجربیات متعدد به او کمک میکند تا تشخیص بیماری را مطرح کند. چنین مساله ای در مورد بیماریهای پیچیده تری همچون ام اس، مشکل تر از این هم می شود. آنچه از نظر بیمار "گزگز دست و پا" محسوب می شود، برای یک متخصص مغز و اعصاب دهها جنبه مختلف دارد که در شرح حال و معاینه بیمار مشخص می گردد. امیدوارم بتوانم در آینده و در مقاله دیگری اندکی از این جنبه ها را با شما در میان بگذارم.
بنابراین کمک جستن از موتورهای جستجوی اینترنتی برای تشخیص مشکلات بدن انسان با آن همه پیچیدگی ها یک کار منطقی نیست و چه بسا بعلت ایجاد ترس و اضطراب بی مورد حتی مشکلاتتان را بدتر هم کند. بهترین کار در این موارد مراجعه به پزشک و کمک جستن از معلومات و تجربیات وی است. امیدوارم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.
یکشنبه 24 خرداد 1394
http://clinicbrain.com/article/Dr-Google-Diagnosis
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد