سلام دوستان عزیز ...
مدتیه با انجمن شما آشنا شدم و فهمیدم که افرادی که با ام اس زندگی میکنند هم بسیار دوست داشتنی هستند ( بر خلاف تصور قدیمم... )
اما چه شد که الان اینجا هستم ...
ماجرا مربوط به همسر بنده است و شرح اتفاقاتی که بر ما در این یک ماه گذشت...
خانم بنده 26 ساله، بدون هیچ مشکل قبلی ( فقط گاها و خیلی کم تپش قلب) حدود 25 بهمن امسال بود که به من میگفت کمی سر درد دارم، البته سردردهاش به مرحله شبیه میگرن نرسید که ضربانی باشه ... و همون روز بود که میگفت دست چپش یکدفعه مثلا انگشتاش قفل میشد ( مثل لمس شدن که هیچ جونی نداشته باشه نه، چیزی شبیه سیخ شدن و سفت شدن) . و کمی هم سوز جزیی داشت تو دست چپش...
البته چون دوران پرتنشی رو میگذروندیم اول فکر کردم از استرسه. فرداش گفتم بره دکتر، بیمارستان چمران رفت گفت ام ار ای بگیره ، گرفتیم و زده بود پلاک توی سر هست (mri بدون تزریق از مغز بود) تقریبا از شنبه تا سه شنبه هی تعداد حمله کمتر شد ( اولش 3 تا بعد خودش شد 2 تا و یکی ) چهارشنبه بردیم مطب همون دکتر ، که بدترین و رعب آورترین شب زندگی من رو اقای دکتر برای من رقم زد، دکتر یه نگاه کرد و جلوی خانمم گفت که احتمالا ام اسه ، حالا برو منشی برات سریع یه اسکن مغز بگیره... آقا خانم ما شد اشک خالی و منم چون ام اس اون موقع برام غریب بود ترسیدم و 400 هزارتومن ما رو بابت اسکن پیاده کردن، بعد تست بینایی و اسکن بینایی گرفت گفت اکی هست بینایی و تست اسکن.
فردا رفتیم بیمارستان چمران بستری شد و توی شب دوم که کورتن رو گرفت ذیگه ردیف شد ولی تا شب پنجم موند و مرخص شد... دکتر 2 تا ازمایش نوشت که همش منفی یا نرمال بود. رفتیم مطبش گفت شکر یک ام اس خفیفه و داروی قطع کورتن بخور یک بسته و بعدش آوانکس از عید بزن...
ما رفتیم بعدش پیش دکتر بلادی، ایشون کلی تست حرکتی گرفتن و بینایی به صورت بالینی که همه اکی بود و آزمایش بیشتر خون نوشتن که جوابش الان اومده همه چی خوبه فقط B12 (زیر خط فقر) و T3 (ECL و MPV زیر نرماله ...
یک ام ار ای مجدد اینبار به اضافه گردن و کمر هم داده با تزریق ...(شنبه نوبت داریم 23 اسفند)
گفتن ام ار ای اول شما کمی مشکوک به ام اس و البته بسیاری علل دیگه هستن، اما علایم بالینی شما فعلا تاپیک ام اس نیست ...
خلاصه اینکه، ما منتظریم ولی من خودم رو برای هر پیشامدی آماده کردم و الان ترسم از ام اس هم ریخته و میدونم که حتی چند سال دیگه به تاریخ میپیونده )
ممنون از دوستانی که وقت میگذارن و متن من رو میخونن و نظر میدن ...
مدتیه با انجمن شما آشنا شدم و فهمیدم که افرادی که با ام اس زندگی میکنند هم بسیار دوست داشتنی هستند ( بر خلاف تصور قدیمم... )
اما چه شد که الان اینجا هستم ...
ماجرا مربوط به همسر بنده است و شرح اتفاقاتی که بر ما در این یک ماه گذشت...
خانم بنده 26 ساله، بدون هیچ مشکل قبلی ( فقط گاها و خیلی کم تپش قلب) حدود 25 بهمن امسال بود که به من میگفت کمی سر درد دارم، البته سردردهاش به مرحله شبیه میگرن نرسید که ضربانی باشه ... و همون روز بود که میگفت دست چپش یکدفعه مثلا انگشتاش قفل میشد ( مثل لمس شدن که هیچ جونی نداشته باشه نه، چیزی شبیه سیخ شدن و سفت شدن) . و کمی هم سوز جزیی داشت تو دست چپش...
البته چون دوران پرتنشی رو میگذروندیم اول فکر کردم از استرسه. فرداش گفتم بره دکتر، بیمارستان چمران رفت گفت ام ار ای بگیره ، گرفتیم و زده بود پلاک توی سر هست (mri بدون تزریق از مغز بود) تقریبا از شنبه تا سه شنبه هی تعداد حمله کمتر شد ( اولش 3 تا بعد خودش شد 2 تا و یکی ) چهارشنبه بردیم مطب همون دکتر ، که بدترین و رعب آورترین شب زندگی من رو اقای دکتر برای من رقم زد، دکتر یه نگاه کرد و جلوی خانمم گفت که احتمالا ام اسه ، حالا برو منشی برات سریع یه اسکن مغز بگیره... آقا خانم ما شد اشک خالی و منم چون ام اس اون موقع برام غریب بود ترسیدم و 400 هزارتومن ما رو بابت اسکن پیاده کردن، بعد تست بینایی و اسکن بینایی گرفت گفت اکی هست بینایی و تست اسکن.
فردا رفتیم بیمارستان چمران بستری شد و توی شب دوم که کورتن رو گرفت ذیگه ردیف شد ولی تا شب پنجم موند و مرخص شد... دکتر 2 تا ازمایش نوشت که همش منفی یا نرمال بود. رفتیم مطبش گفت شکر یک ام اس خفیفه و داروی قطع کورتن بخور یک بسته و بعدش آوانکس از عید بزن...
ما رفتیم بعدش پیش دکتر بلادی، ایشون کلی تست حرکتی گرفتن و بینایی به صورت بالینی که همه اکی بود و آزمایش بیشتر خون نوشتن که جوابش الان اومده همه چی خوبه فقط B12 (زیر خط فقر) و T3 (ECL و MPV زیر نرماله ...
یک ام ار ای مجدد اینبار به اضافه گردن و کمر هم داده با تزریق ...(شنبه نوبت داریم 23 اسفند)
گفتن ام ار ای اول شما کمی مشکوک به ام اس و البته بسیاری علل دیگه هستن، اما علایم بالینی شما فعلا تاپیک ام اس نیست ...
خلاصه اینکه، ما منتظریم ولی من خودم رو برای هر پیشامدی آماده کردم و الان ترسم از ام اس هم ریخته و میدونم که حتی چند سال دیگه به تاریخ میپیونده )
ممنون از دوستانی که وقت میگذارن و متن من رو میخونن و نظر میدن ...