نظرسنجی: بنظر شما دانستن راجع به بیماری ام اس برای کسانیکه نسبت به داشتن این بیماری مشکوک هستند، بهتر است یا ندانستن؟
بنظر من هر چی فرد راجع به این بیماری کمتر بدونه، ذهنش آرامتره و بیماریشم کمتر اذیتش میکنه
12.50%
1 12.50%
بنظر من هر جی بیشتر بدونه، بهتر میدونه با بیماریش مبارزه کنه.
87.50%
7 87.50%
در کل 8 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات : 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دانستن بهتر است یا ندانستن
#1
سلام به همگی. این مطلب رو به این نیت مینوسم که روزی بعنوان اولین مطلب در مورد "بیماری ام اس" خوانده شود. مطلبی که تجربه خودم هست و خیلی دلم میخواد، اولین مطالبی که فرد برای این بیماری میخونه واقع بینانه و مثبت باشه. حتما دیدید که در گوگل تا لغت بیماری را تایپ میکنیم، اولین بیماری که توصیه میکنه "بیماری ام اس" هستش. چطور میشه بیماری که نرخ اون در ایران 50 در صد هزار نفر هست، بعنوان اولین و مهمترین بیماری جستجو بشه. مطمئنن اسمش رو چیزی جز "فوبیای ام اس" یا "توهم داشتن ام اس" نمیشه گذاشت. بگذارید واضح تر بگم. بهردلیل ساده ای دست یا پاتون درد گرفته یا خسته شدید و یا پاهاتون گزگز میکنه، در حالیکه خیلی براتون مهم نیست، با خودتون میگید حالا بدم نیست یک سرچی توی گوگل بکنم. این یعنی آغاز یک مصیبت. تو همون صفحات اول و با همون چند متنی که میخونید، عرق سرد رو پیشونیتون میشینه و با بیماری آشنا میشید که تا بحال اسمش رو هم شاید نشنیده بودید و بعدهم میخونید که چه بلاهایی سر آدم در میاره و لاعلاجه و از این حرفا.
باز دقیقتر بگم، همه ماها علائم بیماری ام اس رو خوندیم، فکر میکنم شاید 30 خطی برای علائم اون گفته میشه از حسی و بینایی و حرکتی و جنسی و تکلم و .... این یعنی چی؟ یعنی یک تی شرت فری سایز که تن هرکسی میره. خوب معلومه هرکسی که بابت یک علامتی از بیماری اومده توی نت، تقریبا یکی از این علامتها رو توی این تعریف برای خودش پیدا میکنه. خوب شاید بگید ولی دلیلی نداره که بگه ام اس داره. منهم موافقم قطعا طرف روز اول نمیگه ام اس داره و سعی میکنه از این موضوع فرار کنه و علامتایی رو توی خودش پیدا کنه که به ام اس ربطی نداره، ولی چیزی رو که هممون باهاش موافقیم، فکری هستش که از همون روز اول توی ذهنش میوفته، و یک مقدار نگرانش میکنه. نگرانی یعنی چی؟ یعنی اضطراب. اضطراب اول همه بدبختیهاش میشه. این اضطراب روز به روز براش بیشتر میشه و عین یک چرخه مثبت باعث میشه خیلی از اون علامتای ام اس رو توی خودش ببینه. مثلا ضعف عضلانی، مثلا فراموشی، مثلا سرگیجه، مثلا خستگی و هزارتا چیز دیگه. یعنی این آدم هر روز مطمئن تر میشه که ام اس داره و هر روز اضطرابش بیشتر میشه و این چرخه مثبت انقدر ادامه پیدا میکنه که بالاخره با یک دکتر و ام آر آی و ... یک مقدار شاید خیالش راحت بشه. تازه اونم اگه بشه و یا باز هم همیشه دنبال علائم ام اس توی خودش باشه و با این فوبیا زندگی کنه.
خیلی میخواستم بیشتر بنویسم اما کم نوشتم، که بگم واقعا بنظر من توی این بیماری ندونستن، بهتر از دونستن است. نمیدونم چقدر با من موافقید؟ خود من یک آدم کاملا بیخیال بودم و اصلا حساس نبودم، ولی این فکر و خیال و توهم با من که خیلی بیخیال بودم، کاری کرد که تقریبا دو ماه از تمام کارهای زندگیم افتادم، حالا چه برسه به آدمایی که حساس هستند، من مطمئنم تا وقتی که قبول کنن ام اس ندارن، داغونشون میکنه. یا اصلا چه بسا همین توهم و اضطراب و فشار روحی باعث بشه، طرف کم کم واقعا ام اس هم بگیره. آخه من نظرم اینه که وقتی یک بیماری اسمش خود ایمن هست، و لغت "خود" رو توی توصیف بیماری داره، یعنی خود بیمار هم میتونه بوجودش بیاره و هم میتونه علاجش کنه. خیلی از ماها خوندیم که فلان شخص در عین ناتوانی کامل تونست بیماریش رو کنار بگذاره، این یعنی همان "خود". یعنی تا وقتی که خود فرد خواست، این بیماری پیروز میدون بود، و بازهم وقتی که خودش خواست، اونوقت جاشون عوض شد و اون پیروز شد. البته قبول دارم، خیلی دارم غیر پزشکی مینویسم، ولی خواهشم اینه که به هیچ وجه قدرت مغز و فکر رو کم نگیرید. من مطمئنم مغز آدم توانایی این رو داره که همه چیز رو ریست کنه، و به گلبولهای سفید هم فرمان حمله یا عدم حمله بده.
میخوام یک دلیل دیگه برای حرفام بیارم، میگن این بیماری توی ایران زیاد شده، اونم شاید توی شهرهای تهران و اصفهان و شیراز و ...، میگن این بیماری بیشتر مربوط به آدمای تحصیل کرده و درس خونده هستش، میخوام بگم اینا یعنی هرچی افراد بیشتر راجع به این بیماری دونستن، ترس بیماری هم توی وجودشون بیشتر شد و بیشتر گرفتار شدن. چرا توی کلانشهرها که تحصیلکرده بیشتره و دسترسی به اینترنت بیشتره، نسبت بیمار هم بیشتره؟ چرا توی روستاها که اطلاعی از این بیماری ندارن کمتره؟ چرا توی کشورای همسایه ما مثل کشورهای عربی که میانگین سوادشون کمتره، این بیماری هم کمتره؟ چرا توی هند کمه و توی ژاپن زیاده؟ چرا توی کشورهای مرفه و با میانگین دانش بالا زیاده و توی کشورهای آفریقایی و فقیر کمتره؟ بخدا دونستن راجع به این بیماری هیج لطفی که به آدمای عادی نمیکنه، که هیچ، بلکه واقعا گرفتار و درموندشون میکنه. نیمدونم چقدر با من موافقید؟
ولی امیدوارم اون آدمی که هنوز شک داره ام.اس داره یا نه، با خوندن این مطلب یک مقدار اضطرابش رو بگذار کنار و سعی کنه این چرخه معیوب اضطراب – علائم ام.اس رو از توی ذهنش حذف کنه، میبینه که کم کم همه اون علامتها رفع میشه و برمیگرده سر زندگیش. درصد این بیماری خیلی کمه، و تورو خدا تا هر مطلبی میخونی خودت رو بیمار فرض نکن. یک مطلب خیلی خوبی از یکی از بیماران سایت میخوندم که میگفت: درسته این بیماری علائم متعددی داره، ولی ام.اس انقدر موزی هستش که با کمترین علامت فکر نکنی دچارش شدی.
ولی تصور داشتن این بیماری برای من یکسری لطف بزرگ هم داشت، خیلی از عادتهای بد زندگیم رو توی این دو ماه گذاشتم کنار، و از من یک آدم دیگه ای ساخت. من به جمله ای که میگه بیماران ام.اسی، فرشته هستند، کاملا اعتقاد دارم. معتقدم اون بیمارانی که خودشون رو نمیبازند و برای یک زندگی محکم آماده میشن، عین فرشته ها زندگی میکنند و تمام خصلتهای بدشون رو میگذارن کنار. همه آرزو میکنن که همه بیمارها شفا پیدا کنند. من آرزو میکنم که همه بیمارهای سست اراده و ضعیف، انشاالله با اراده و محکم شوند، بقیش حله. من فکر نکنم بیمار محکم و با اراده ای باشه، که زندگیش از یک فرد سالم بدتر باشه. به امید آنروز.
دوستار همگی
 تشکر شده توسط : minoshka , shahrzad.s , movahedi , DavidBili , FARSHID_MSM , nahid
  


پیام های داخل این موضوع
دانستن بهتر است یا ندانستن - توسط danestan.nadanestan - 2013/05/20, 11:00 AM

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بیماری ‌های خودایمنی را بهتر بشناسیم montazer 5 12,131 2015/09/08, 01:33 PM
آخرین ارسال: Farhaad



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست