میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از جمله سالکان و عارفانی است که بندگان خالص و مشتاقان میتوانند به توصیههای او در دعا و نحوه درخواست کردن از محضر خداوند متعال توجه کنند.
از این رو با فرارسیدن شبهای قدر و فرصتی ویژه برای حضور در درگاه الهی، بخشی از سخنان این عارف وارسته در خصوص آداب دعا از کتاب «المراقبات» تقدیم خوانندگان میشود.
به عزتم و جلالم و عظمتم و ارتفاع مکانم بر عرش سوگند که امید هر آن کس را که به غیر من امیدوار باشد، قطع میکنم و آرزویش را به یأس بدل میکنم و در میان مردم لباس مذلت برایش میپوشانم. و او را از قرب خودم دور میکنم و از وصلم دورش میسازم آیا در شدتها به غیر من امید میبندد، حال آنکه شداید در دست من است؟ و به غیر من امیدوار میشود و با فکرش در دیگری را میزند، در صورتی که آن بسته است و در من برای هر کس که مرا بخواند، گشوده و باز است؟
پس کیست که در سختیهایش به من امیدوار باشد؟ و کیست که در امر مهمی به من امیدوار باشد و من امید او را قطع کنم؟ من آمال بندگانم را در پیش خود محفوظ قرار دادهام، ولی آنها به حفظ من راضی نیستند؟ آسمانها و زمینم را از ملائکهها پر کردهام، کسانی که از تسبیح من دچار ملال و خستگی نمیشوند و امرشان کردهام درهای موجود میان من و بندگانم را نبندند، ولی آنها (بندگانم) به قول من اعتماد نمیکنند؟ آیا نمیداند کسی را که من بر او با مشکلی از مشکلاتم ببندم، کسی جز من نمیتواند مالک کشف و رفع آن شود؟
پس او را چه شده که پس از اذان دادنم بر او، او را ناله کننده بر درگاه خودم نمیبینم؟ با جودم برایش عطا کردم چیزی را که از من نخواسته بود و سپس آن را از او گرفتم، پس بازگشت آن را از من مسئلت نمیکند و از غیر من میخواهد، آیا مرا اینگونه میبینید که قبل از مسئلت با عطا آغاز کنم آنگاه آن را از من بخواهد، من جواب ندهم؟ آیا من بخیل هستم تا بندهام به من بخل ورزد؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ آیا من جایگاه آرزوها نیستم؟ پس کیست غیر از من که قطع کند؟ آیا امیدواران به غیر من نمیترسند که به آنها امید میبندند؟ پس اگر اهل آسمان من و اهل زمین من، همگی به من امید بندند، و من مثل همه آنچه را که امید آنهاست برایشان عطا کنم، از ملک من ذرهای کاسته نمیشود. و چگونه کم شود ملکی که من قیّم آن هستم؟ پس بدا بر ناامیدشدگان از رحمت من، و بدا بر هر کس که عصیانم میکند و مراقب من نیست!
و همچنین، باز در احادیث قدسیه آمده است: أنا عِندَ ظَنّ عبدی بی، فلا یظنّ بی الاّ خیراً؛ من در نزد حسن ظنّ بندهام به من هستم، پس بر من گمان نبرد، مگر خیر و نیکو.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله- نیز فرمود: خدا را در حالی بخوانید که به اجابت دعا یقین دارید و از حضرت امام صادق (ع) نیز روایت شده است: هرگاه دعا نمودی، چنین گمان کن که اجابت در خانهات است. در روایتی دیگر آمده است که: با قلبت به خدا روی بیاور و اجابتت را درِ خانهات حساب کن!
و همچنین روایت شده است: که فرعون به هنگام غرق شدن، به موسی استغاثه نمود و به خداوند استغاثه نکرد، پس خدا به موسی وحی کرد: یا موسی! به درستی که تو نمیتوانی به داد او برسی، چرا که تو خلقش ننمودهای و اگر او از من یاری میخواست، پناهش میدادم. و همچنین داستان قارون و عتابش به موسی (ع) در جواب ندادنش به او معروف است.
ای برادر من! بدان که آنچه روایات به آن دلالت میکند این است که کسی به خداوند گمان نیکو و حسن نمیبرد، مگر اینکه خداوند با او بنا به آنچه گمان برده، معامله میکند ولی بسیاری از مردم مغرور شده، چنین پنداشتهاند که: عدم مبادلات در دین «حسن ظنّ» داشتن به غفران خداوند است.
بیشک از او دلیل خواسته شده و گفته خواهد شد: اگر چنین است، پس چرا در امر رزقت به خداوند حسن ظن نداری، حال آنکه خداوند در قرآن آن را ضمانت و آن را با «سوگند مؤکد» یاد کرده است. و اگر چنین است که حسن ظنّت به لطف و کرم و عنایت خداوندی است، این صفتها تنها به امور اخروی اختصاص ندارد و اگر در امر دنیایت به کرمش اعتقاد داری، پس چرا به هنگام فقدان اسباب رزق دچار اضطراب شده، به کرمش اتکاء نمیکنی؟ و این همه اندوه و هم و غم به خاطر حاجتها چه دلیلی دارد؟
اگر پدری توانا و دارای عنایت داشته باشی که روزیت را عهدهدار شده باشد، آیا به ضمانتش رضایت داده، به قبولش اطمینان حاصل میکنی؟ آیا تو به راستی عنایت خداوندی را از عنایت پدرت کمتر میدانی، یا از ناتوانیاش میترسی، یا اینکه احتمال میدهی دربارهات بخل روا دارد؟ آیا هنوز اعتقاد نیافتهای که اوست ارحم الراحمین و اقدرالقادرین و اجود الاجودین؟
از این رو با فرارسیدن شبهای قدر و فرصتی ویژه برای حضور در درگاه الهی، بخشی از سخنان این عارف وارسته در خصوص آداب دعا از کتاب «المراقبات» تقدیم خوانندگان میشود.
به عزتم و جلالم و عظمتم و ارتفاع مکانم بر عرش سوگند که امید هر آن کس را که به غیر من امیدوار باشد، قطع میکنم و آرزویش را به یأس بدل میکنم و در میان مردم لباس مذلت برایش میپوشانم. و او را از قرب خودم دور میکنم و از وصلم دورش میسازم آیا در شدتها به غیر من امید میبندد، حال آنکه شداید در دست من است؟ و به غیر من امیدوار میشود و با فکرش در دیگری را میزند، در صورتی که آن بسته است و در من برای هر کس که مرا بخواند، گشوده و باز است؟
پس کیست که در سختیهایش به من امیدوار باشد؟ و کیست که در امر مهمی به من امیدوار باشد و من امید او را قطع کنم؟ من آمال بندگانم را در پیش خود محفوظ قرار دادهام، ولی آنها به حفظ من راضی نیستند؟ آسمانها و زمینم را از ملائکهها پر کردهام، کسانی که از تسبیح من دچار ملال و خستگی نمیشوند و امرشان کردهام درهای موجود میان من و بندگانم را نبندند، ولی آنها (بندگانم) به قول من اعتماد نمیکنند؟ آیا نمیداند کسی را که من بر او با مشکلی از مشکلاتم ببندم، کسی جز من نمیتواند مالک کشف و رفع آن شود؟
پس او را چه شده که پس از اذان دادنم بر او، او را ناله کننده بر درگاه خودم نمیبینم؟ با جودم برایش عطا کردم چیزی را که از من نخواسته بود و سپس آن را از او گرفتم، پس بازگشت آن را از من مسئلت نمیکند و از غیر من میخواهد، آیا مرا اینگونه میبینید که قبل از مسئلت با عطا آغاز کنم آنگاه آن را از من بخواهد، من جواب ندهم؟ آیا من بخیل هستم تا بندهام به من بخل ورزد؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ آیا من جایگاه آرزوها نیستم؟ پس کیست غیر از من که قطع کند؟ آیا امیدواران به غیر من نمیترسند که به آنها امید میبندند؟ پس اگر اهل آسمان من و اهل زمین من، همگی به من امید بندند، و من مثل همه آنچه را که امید آنهاست برایشان عطا کنم، از ملک من ذرهای کاسته نمیشود. و چگونه کم شود ملکی که من قیّم آن هستم؟ پس بدا بر ناامیدشدگان از رحمت من، و بدا بر هر کس که عصیانم میکند و مراقب من نیست!
و همچنین، باز در احادیث قدسیه آمده است: أنا عِندَ ظَنّ عبدی بی، فلا یظنّ بی الاّ خیراً؛ من در نزد حسن ظنّ بندهام به من هستم، پس بر من گمان نبرد، مگر خیر و نیکو.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله- نیز فرمود: خدا را در حالی بخوانید که به اجابت دعا یقین دارید و از حضرت امام صادق (ع) نیز روایت شده است: هرگاه دعا نمودی، چنین گمان کن که اجابت در خانهات است. در روایتی دیگر آمده است که: با قلبت به خدا روی بیاور و اجابتت را درِ خانهات حساب کن!
و همچنین روایت شده است: که فرعون به هنگام غرق شدن، به موسی استغاثه نمود و به خداوند استغاثه نکرد، پس خدا به موسی وحی کرد: یا موسی! به درستی که تو نمیتوانی به داد او برسی، چرا که تو خلقش ننمودهای و اگر او از من یاری میخواست، پناهش میدادم. و همچنین داستان قارون و عتابش به موسی (ع) در جواب ندادنش به او معروف است.
ای برادر من! بدان که آنچه روایات به آن دلالت میکند این است که کسی به خداوند گمان نیکو و حسن نمیبرد، مگر اینکه خداوند با او بنا به آنچه گمان برده، معامله میکند ولی بسیاری از مردم مغرور شده، چنین پنداشتهاند که: عدم مبادلات در دین «حسن ظنّ» داشتن به غفران خداوند است.
بیشک از او دلیل خواسته شده و گفته خواهد شد: اگر چنین است، پس چرا در امر رزقت به خداوند حسن ظن نداری، حال آنکه خداوند در قرآن آن را ضمانت و آن را با «سوگند مؤکد» یاد کرده است. و اگر چنین است که حسن ظنّت به لطف و کرم و عنایت خداوندی است، این صفتها تنها به امور اخروی اختصاص ندارد و اگر در امر دنیایت به کرمش اعتقاد داری، پس چرا به هنگام فقدان اسباب رزق دچار اضطراب شده، به کرمش اتکاء نمیکنی؟ و این همه اندوه و هم و غم به خاطر حاجتها چه دلیلی دارد؟
اگر پدری توانا و دارای عنایت داشته باشی که روزیت را عهدهدار شده باشد، آیا به ضمانتش رضایت داده، به قبولش اطمینان حاصل میکنی؟ آیا تو به راستی عنایت خداوندی را از عنایت پدرت کمتر میدانی، یا از ناتوانیاش میترسی، یا اینکه احتمال میدهی دربارهات بخل روا دارد؟ آیا هنوز اعتقاد نیافتهای که اوست ارحم الراحمین و اقدرالقادرین و اجود الاجودین؟
برف ببارد یا باران برای باور "پاییز" همین "جای نبودنت" کافیست !!