2010/02/18, 02:02 PM
منم چيزي كه به عينه ديدم راجع به داروهاي گياهي رو خدمتتون عرض كنم
اولاي تشخيص ام اس م بود كه اين بيمارستان اون بيمارستان ميرفتم . فكر كنم تو بيمارستان ميلاد بودم كه يه آقايي كه ام اس داشت با خانومش اومده بود
با خانومش حرف زدم . خانومش گفت شوهرم اصلا دكتر نميرفت و پيش امثال اين دكترهايي كه اينجا ذكر شده ميرفت و داروي گياهي مصرف ميكرد ، روز به روز بدتر شد و كم كم از لنگ لنگان راه رفتن به عدم توانايي راه رفتن نذول پيدا كرد تا به اصرار من ( خانومشون ) دكتر رفتن و فكر كنم تزريق بتافرون رو شروع كردن . من اين آقا رو ديدم بدونه وابستگي به كسي يا دستگاهي راه ميرفت
اولاي تشخيص ام اس م بود كه اين بيمارستان اون بيمارستان ميرفتم . فكر كنم تو بيمارستان ميلاد بودم كه يه آقايي كه ام اس داشت با خانومش اومده بود
با خانومش حرف زدم . خانومش گفت شوهرم اصلا دكتر نميرفت و پيش امثال اين دكترهايي كه اينجا ذكر شده ميرفت و داروي گياهي مصرف ميكرد ، روز به روز بدتر شد و كم كم از لنگ لنگان راه رفتن به عدم توانايي راه رفتن نذول پيدا كرد تا به اصرار من ( خانومشون ) دكتر رفتن و فكر كنم تزريق بتافرون رو شروع كردن . من اين آقا رو ديدم بدونه وابستگي به كسي يا دستگاهي راه ميرفت
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
مث افسانه بی اندازه بودی ...