2013/11/03, 01:15 AM
سلام به همه ی مادران عزیزونگران ویه سلام جانانه به بچه های عزیزی که همیشه به فکرماها هستن
منم مثل همه ی مادرها نگران پسرم هستم ولی توکل به خدا کردماون جونمه،نفسمه،شایدباورتون نشه اینقدر به فکر منه. که به خدابعضی وقتا گریم میگیره ولی یه وقتایی به خودم میگم که این مصلحت خدا چیه؟آخه من وپسرم اینقدر بهم وابسته بودیم که همه ی اطرافیان یه جورایی...حالا ولی با ام اس من پسرم از فاصله گرفت. برای اولین بار دور از پسرم توی بیمارستان یک هفته جون دادم از بیماری رنج نمیبردم از دوری پسرم جون به لب شدم الان هم بعدازهفت سال وقتی یادم میفته سیر دل اشک میریزم بعدش هم میگم خواست خدابوده پس بیایید همگی باهم از خدا سلامتی تمامی بچه های دنیا روبخواهیم (آمین)
منم مثل همه ی مادرها نگران پسرم هستم ولی توکل به خدا کردماون جونمه،نفسمه،شایدباورتون نشه اینقدر به فکر منه. که به خدابعضی وقتا گریم میگیره ولی یه وقتایی به خودم میگم که این مصلحت خدا چیه؟آخه من وپسرم اینقدر بهم وابسته بودیم که همه ی اطرافیان یه جورایی...حالا ولی با ام اس من پسرم از فاصله گرفت. برای اولین بار دور از پسرم توی بیمارستان یک هفته جون دادم از بیماری رنج نمیبردم از دوری پسرم جون به لب شدم الان هم بعدازهفت سال وقتی یادم میفته سیر دل اشک میریزم بعدش هم میگم خواست خدابوده پس بیایید همگی باهم از خدا سلامتی تمامی بچه های دنیا روبخواهیم (آمین)