2جلسه که پلاسمافرزشدم جلسه سوم حالم خیلی بدشد4ساعت بیهوش شدم بعدازبیهوش اومدن چهله ی تابستان بدنم لرزوحشتناکی گرفته بودانگارتوی فریزربودم بازرفتندبه دکترخبردادندگفتندمریضتون هنوزحالش خوب نیست دکتراومدبلای سرمن برای من چندتاآمپول نوشت بمن گفتندنگران نباش حالت خوب میشه بعداازتزریق چندآمپول که بصورت 2تایی درسرم ریخته شده بودبعداز24ساعت حالم یک کم بهترشدپلاسمافرزاین فوق وحشتهاراهم داردایناروخودم تجربه کردم یعنی من تاپای مرگ رفتم وبرگشتم.
هنوزبه بیاداون صحنه های وحشتناک می افتم قلبم میادتوی حلقم.دوست شمافقط پلاسمافرز انجام دادی مافوق وحشت اونوتجربه نکردی که میگی پلاسمافرزچیش ترس دارد.حالایکی بیادازمن بپرسه که چیه پلاسمافرزترس نداردمن باپلاسمافرزمرگ روتجربه کردم این یعنی مافوق وحشت
شمامی تونیداینودرک بکنیدکه مافوق وحشت یعنی چی؟
اونیکه باپلاسمافرزسرمن اومده مافوق وحشت بوده است
من که فک نکنم اینجاکسی باشدکه مافوق وحشت رادرک بکندوبفهمد که من ازدست این پلاسمافرزچی کشیدم
هنوزاکه هنوزاست من تااسم پلاسمافرزرامیشنوم قلبم ازوحشت میادتوی حلقم باورکنید
هنوزبه بیاداون صحنه های وحشتناک می افتم قلبم میادتوی حلقم.دوست شمافقط پلاسمافرز انجام دادی مافوق وحشت اونوتجربه نکردی که میگی پلاسمافرزچیش ترس دارد.حالایکی بیادازمن بپرسه که چیه پلاسمافرزترس نداردمن باپلاسمافرزمرگ روتجربه کردم این یعنی مافوق وحشت
شمامی تونیداینودرک بکنیدکه مافوق وحشت یعنی چی؟
اونیکه باپلاسمافرزسرمن اومده مافوق وحشت بوده است
من که فک نکنم اینجاکسی باشدکه مافوق وحشت رادرک بکندوبفهمد که من ازدست این پلاسمافرزچی کشیدم
هنوزاکه هنوزاست من تااسم پلاسمافرزرامیشنوم قلبم ازوحشت میادتوی حلقم باورکنید
اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره