[hamid]

منم با سينا كاملا موافقم.
اين كه از اينده بترسيم به خاطر ام اس واقعا مسخره هست .
هزاران هزار اتفاق مختلف ممكن هست به وجود بياد كه اينده مارو خراب كنه . اگه قراره از ام اس بترسيم بايد از همه چي بترسيم . كسي ميدونه فردا چي ميشه ؟ ديروز ميدونستي امروز چه اتفاقي ميافته ؟

منم مثل سينا مثل گذشته براي ايندم برنامه ريزي ميكنم . اگه هم قرار باشه ام اس رو در برنامه ريزي هام شركت بدم , شركت ميدم ولي به عنوان يه پل واسه پيشرفتم .

[simorgh]

با وجود اینکه خیلی سعی می کنم اصلا به آینده ام اس فکر نکنم ،همش به خودم تلقین مثبت� کنم، ولی بعضی وقتها یه ذره نگران میشم ،مثل الان
ولی بعدش فورا به خودم میگم خدا بزرگه هرچی خیره پیش میاره
از کجا معلوم ام اس آخر صلاح برای� من نباشه
خدایا بهممون کمک کن..........

[nahid]

آيا تا حالا به آينده بيماري تون فكر كرديد؟
چه تصوري از آينده اين بيماري (� براي خودتون� ) داريد ؟
(خوش بينانه ترين و بد بينانه ترين حالت ممكنه )

- فقط همون دو سه هفته اول بیماری و یا وقتی که از بیکاری نمی دونم به چی فکر کنم. :-X
- اگه حتی کشورمون عقب بمونه از قافله علم ، کشورای دیگه بیکار نمیشینن . آینده این بیماری مسلما بهتر از گذشته اش هست. اگه بخوایم فکر کنیم پس باید به زلزله که ار سالیان پیش می گفتن در تهران بزودی میاد با شدت بالا هم باید فکر کنیم .البته از نظر علمی راست گفتن ( خدا مارو از زلزله شدید نجات بده ) :-[ :-X :'(
یا بیماریهای مختلفی که با صنعتی شدن گسترش پیدا کرده و یا خواهد آمد. :-[ :-X :o
خوش بینانه ترین حالت همینه که الان هستیم.� :
بدبینانه ترینش هم در سنین بالاتر کم توانیه .

[anaram]

ام اس خيلي زود دره خونه من رو زد . با اينحال گاهي فك ميكنم كاش زودتر اومده بود .
من آينده رو خيلي قشنگ ميبينم . اولن علم سرعته پيشرفتش خيلي بالاس و مطمئنم روزي ميرسه كه هيچ كس از ام اس نميترسه
برايه آينده هم خدمتتون عارضم با سينا كاملا موافقم "همونطور که قبلا واسه آیندم برنامه ریزی کرده بودم ... همون رو دارم ادامه میدم ... هیچ تغییری تو زندگیم ایجاد نشده ... هیچ راهی عوض نشده که هیچ ... روز به روزم داره همه راه ها برام باز تر و راحت تر میشه ..."

[sara]

از ام اس به شدت مي ترسم نه بخاطر اسمش از محتاج شدن به ديگران مي ترسم
ولي بازم اين موضوع نمي تونه باعث بشه كه براي اينده برنامه ريزي نداشته باشم
آروزهاي قشنگ نداشته باشم من اصلا احساس نمي كنم كه بابقيه فرقي دارم درسته
مثل اونا نمي اونم زندگي عادي داشته باشم ولي به همين هم راضيم
با اين حال گاهي تو خلوت خودم دلم براي زماني كه ام اس نبود خيلي تنگ مي شه
فقط بياين از خدا بخوائيم كه هيچكس رو تو اين دنيا محتاج كسي نكنه ما هم بين اونا
آمين

[mina]

راستش منم از آینده میترسم البته اولش راحت باهاش کنار اومدم ولی عودهای مکرری که توی چهار ماه اخیر داشتم به شدت نگرانم کرده.

یعنی فکر میکنم اگه همینطور ادامه پیدا کنه چی میشه

در ضمن از فلج شدن و وابستگی به دیگران به شدت متنفرم و این یکی دیگه از نگرانی های منه.

امید وارم که با پیشرفتهای علم پزشکی در آینده زندگی نسبتا طبیعی داشته باشم

ولی چه درمانی در آینده داشته باشه چه نداشته باشه یکسری از برنامه های منو کاملا به هم ریخته.

[zaynab]

من تا حالا به هر چی میخواستم رسیدم آینده هم کی مرده کی زنده یه طوری میشه دیگه فقط حال مهمه که من دارم لذتشو میبرم
حتی وقتی خیلی خسته ام میرم و کلی میگردم می گم شاید یه وقتی نشه دیگه

[simorgh]

بچه ها به نظرتون اگه کسی ازمون بپرسه که البته خیلی ها وقتی می فهمن من ام اس دارم از من پرسیدن،آخر و عاقبت بیماری ام اس چی میشه چه جواب قاطعی داریم بگیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا چی میشه؟؟؟؟؟
اول جواب خودم....
تا چند روز پیش که میگفتم نمیدونم اگه شرایط روحی آدم خوب باشه ایشاله مشکلی پیش نمیاد ولی ته دلم میترسم...الان خودم یه خورده به این طب های سنتی امیدوار شدم میگم شاید به زودی هممون خوب خوب بشیم دیگه اسم ام اس رو مون نباشه...
به نظرتون امیدی هست؟؟؟؟؟؟

[anaram]

بچه ها به نظرتون اگه کسی ازمون بپرسه که البته خیلی ها وقتی می فهمن من ام اس دارم از من پرسیدن،آخر و عاقبت بیماری ام اس چی میشه چه جواب قاطعی داریم بگیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا چی میشه؟؟؟؟؟
اول جواب خودم....
تا چند روز پیش که میگفتم نمیدونم اگه شرایط روحی آدم خوب باشه ایشاله مشکلی پیش نمیاد ولی ته دلم میترسم...الان خودم یه خورده به این طب های سنتی امیدوار شدم میگم شاید به زودی هممون خوب خوب بشیم دیگه اسم ام اس رو مون نباشه...
به نظرتون امیدی هست؟؟؟؟؟؟

چرا كه نه عزيزم
من خانومي رو ميشناسم كه در حدود 50 سالشه و تقريبا 15 ساله كه فهميده ام اس داره . البته شانس آورده و ام اسش از نوع خوش خيمه (چون اگر بدخيم بود ، در 15 سال پيش به اندازه الان راه براي كنترل و سركوب كردنه بيماري نبود )
اين خانوم از من كه الان 19 سالمه و تنها 4 ساله كه فهميده ام ام اس دارم سره حال تر و قبراق تر و سر زنده تره
عزيز دلم ، روحيه ي خودتو از دست نده . ميدونم الان توي شرايط خوبي نيستي و با اتاقي كه برات افتاده يه جورايي تمام محسباتي كه توي اين مدت با خودت كرده بودي بهم ريخته ولي خودتنو نباز

[Sina]

گر نگهدار من آنست كه من ميدانم شيشه را در بغل سنگ نگه مي دارد.