عجب شانسی آوردم که با ساندویچ و اون پیتزای خوشمزه ی حدیث هیـــــــــــــــــــــچیم نشد.مخصوصا با اونهمه هله هوله هرچند من از امیال نفسانیم جلوگیری کردم و هله هوله خاصی نخوردم
امروز با یه کوبیده ی خیلی حوشمزه بلایی به سرم اومد که هله هوله هم چیز خاصی نخوردم بیرون، نمیدونم چم بود
علی کوچولوی خودمون به باباجونت بگو اینــــــــــــــو
تزئینات سن در همایش بادکنک بود.بعد از اتمامش دم در دیدم یه دختر بچه یه عالمه بادکنک دستشه منم که یه بادکنک صورتی روی سن بهم چشمک میزد و علی خواست جان فشانی کنه بره برام بیاردش و من گفتم دکترها دارن صحبت میکنن، اون دختربچه رو که دیدم گفتم 1 بادکنک بهم میدی؟ اون هم عجب دست و دل باز بود گفت کدومشو میخوای؟ من هم نارنجیشو برداشتم
بابای علی در ماشین که از همایش میرفتیم به سمت فست فود برای دیدار، میگفت تو بادکنک دوس داری؟ خب میریم یه عالمه برات میخریم که مثل آوای باران بگیری در دستت
علی به بابات بگو که من بچه های آوای باران رو شبیه سازی کردم و دیگه خیالش راحت باشه
امروز با یه کوبیده ی خیلی حوشمزه بلایی به سرم اومد که هله هوله هم چیز خاصی نخوردم بیرون، نمیدونم چم بود
علی کوچولوی خودمون به باباجونت بگو اینــــــــــــــو
تزئینات سن در همایش بادکنک بود.بعد از اتمامش دم در دیدم یه دختر بچه یه عالمه بادکنک دستشه منم که یه بادکنک صورتی روی سن بهم چشمک میزد و علی خواست جان فشانی کنه بره برام بیاردش و من گفتم دکترها دارن صحبت میکنن، اون دختربچه رو که دیدم گفتم 1 بادکنک بهم میدی؟ اون هم عجب دست و دل باز بود گفت کدومشو میخوای؟ من هم نارنجیشو برداشتم
بابای علی در ماشین که از همایش میرفتیم به سمت فست فود برای دیدار، میگفت تو بادکنک دوس داری؟ خب میریم یه عالمه برات میخریم که مثل آوای باران بگیری در دستت
علی به بابات بگو که من بچه های آوای باران رو شبیه سازی کردم و دیگه خیالش راحت باشه
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد