امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
برخورد دختر با مادر مبتلا به ام اس
#1
Question 
سلام.مادرم پنجاه سالشه و چند ساله ام اس دارد.ميخوام ببينم چه طورى بايد باهاش برخورد كنم كه خوشحال باشه و حالش خوب باشه؟ خيلى دوستش دارم ولى در برخورد باهاش گاهى عصبى ميشم و بد حرف مconfused2fighting0030.gifHuhيزنم اما بعضى شبا براش از ته دل گريه ميكنم ..همش فكر ميكنم تقصير ماها بوده كه اين بيمارى را گرفته , حالم خيلى بده. چه كارايى را دوست داره و چه جورى بايد باهاش برخورد شه كه حس خوبى داشته باشه؟لطفا جزءياتش را بگيد . خيلى ممنون
 تشکر شده توسط : neda.n , FBF , zenith , parastoo joon , nahid , یوسفی نازنین , paeazan , رامنا , yummy , aster , chipchip , Hasty , ayda.m , هانیه
#2
دوست عزیز اول از همه احساس گناه رو به نظرم از خودت دور کن . بعدم گریه و ناراحتی رو کنار بذار و باهاشون برخورد منطقی بکن . مادرتون بیشتر از هر چیز به فضایی به دور از استرس نیاز داره . همچنین فضایی شاد . سعی کن به نظر من کاری کنی که تا ممکنه ام اس براش موضوع اول زندگیش نباشه و تا میشه فراموش کنه بیماریش رو . به چشم یه بیمار بهش نگاه نکنین بلکه به چشم یه مادر بهش نگاه کنین که باید در مقابلش صبورتر از یه مادر عادی بود و در ضمن به هیچ وجه بهش ترحم نکنید . اینا فقط حسهام بود وگرنه شاید یه مشاور بیشتر بتونه کمکتون کنه
در ضمن این سایتم میتونه براشون مفید باشه . شاید فکر کنی چون سایت تخصصی ام اسه ممکنه فضای بیماری داشته باشه ولی اینطور نیست . احساس همدردی و حس مثبت و حس شور و هیجان بین بچه های سایت اتفاقا به مادر روحیه میده
Peace begins with a smile
 تشکر شده توسط : یه غریبه , FBF , zenith , parastoo joon , nahid , یوسفی نازنین , paeazan , رامنا , yummy , aster , chipchip , Hasty , هانیه , undecided
#3
عزیزم اصلا نگران نباش من هم مادرم ام اس ذاره خیلی نگران اون بودم تمام مدت که بیمارستان بستری بود بالای سرش بودم به قول تو از ته دل واسش گریه می کردم ولی نمیدونستم که خودم هم دارم حالا مامانم واسه من گریه می کنه :60:مامانم هفته ایی یه آمپول میزنه من روزی یه آمپول sadحالا نگرانیش بیشتر هم شده مادرا آروزیی جز خوشبختی ما ندارن اینطوری خوشحالش کن خوشبخت شوhappy0065.gif
 تشکر شده توسط : neda.n , FBF , paeazan , yummy , aster , baharan , nahid , niusha , Hasty , ayda.m , هانیه , undecided
#4
(2013/08/18, 10:25 PM)neda.n نوشته است: دوست عزیز اول از همه احساس گناه رو به نظرم از خودت دور کن . بعدم گریه و ناراحتی رو کنار بذار و باهاشون برخورد منطقی بکن . مادرتون بیشتر از هر چیز به فضایی به دور از استرس نیاز داره . همچنین فضایی شاد . سعی کن به نظر من کاری کنی که تا ممکنه ام اس براش موضوع اول زندگیش نباشه و تا میشه فراموش کنه بیماریش رو . به چشم یه بیمار بهش نگاه نکنین بلکه به چشم یه مادر بهش نگاه کنین که باید در مقابلش صبورتر از یه مادر عادی بود و در ضمن به هیچ وجه بهش ترحم نکنید . اینا فقط حسهام بود وگرنه شاید یه مشاور بیشتر بتونه کمکتون کنه
در ضمن این سایتم میتونه براشون مفید باشه . شاید فکر کنی چون سایت تخصصی ام اسه ممکنه فضای بیماری داشته باشه ولی اینطور نیست . احساس همدردی و حس مثبت و حس شور و هیجان بین بچه های سایت اتفاقا به مادر روحیه میده

خيلى ممنون ندا جان.لطف كردى
 تشکر شده توسط : neda.n
  


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  برخورد یک پدر با دخترش که مبتلا به بیماری ام اس است عمومهربان 36 24,387 2014/07/05, 11:09 AM
آخرین ارسال: paeazan



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان