عالی بود.
نباید از برنامه ماه عسل توقع بیش از حد داشت.یکی از مهمانان دیروز برنامه که دوست داشت فوتبالیست شود از طرف اقای کاشانی برای بازی در تیم نوجوانان پرسپولیس دعوت شد.چنین واکنش های احساسی و نمایشی چه دردی از ما دوا می کند.
من به یاد ندارم که چند نفر به نمایندگی از گروهی خاص به برنامه امده باشند.
انتخاب دوستان هوشمندانه بود و طیف وسیعی از مخاطبان اصلی یعنی بیماران را نمایندگی می کرد.اگر بنا بود تمام وقت به صحبت دوستان اختصاص داده می شد برنامه ای مستند پر از تقاضا و گلایه می شد.تقاضا ها را باید جای دیکری پیگیری کرد.
زندگی اقای کاکاوند از ضعف قانونی و عدم اشنایی دستگاه قضایی با بیماری حکایت داشت.
خانم جعفری و همسرشان هم مثل اقای کاکاوند می توانستند مهمان یک برنامه مستقل باشند.البته این یکی داستان همراهی بود.
داستان فربد هم مثل دو داستان قبل جای کار بیشتری داشت. اتفاقا در زمان مناسب ضربه ای مناسب بود. در موسیقی مهمتری نت سکوت است.
این برنامه سایت را در سطحی وسیع تر به ام اسی ها معرفی کرد.این دست اورد کمی نیست.باید دید اعضای سایت چقدر رشد می کند.من فکر می کنم اگر این برنامه برای ملت اب نداشته باشد برای ام اسی ها نان دارد.ایجاد اجتماعی حقیقی در بستری مجازی.
دیدار دوستانی که پیش از این از طریق نام و نوشته هایشان می شناختمشان هیجان انگیز بود.
بی نهایت سپاس
البته اینکه اقای کاکاوند بخواهد مردم نگاه ترحم امیز نداشته باشند با شرایط ایشان که نشانی از ضعف نداشت نمی خواند هرچند که به نظر می رسید این بیان خواست عموم اعضا باشد.اما روی مساله ترحم و نگرانی نسبت به ان می توان و باید کار کرد.نه روی مردم-روی خودمان
-ضمنا این برنامه سال قبل با اجرای اقای جوهر چی مورد توجه قرار نگرفت.اگر برنامه مخاطب دارد و می توان رویش حساب کرد به خاطر ریتم تند- تیم اجرایی و اجرای علیخانی است.
نباید از برنامه ماه عسل توقع بیش از حد داشت.یکی از مهمانان دیروز برنامه که دوست داشت فوتبالیست شود از طرف اقای کاشانی برای بازی در تیم نوجوانان پرسپولیس دعوت شد.چنین واکنش های احساسی و نمایشی چه دردی از ما دوا می کند.
من به یاد ندارم که چند نفر به نمایندگی از گروهی خاص به برنامه امده باشند.
انتخاب دوستان هوشمندانه بود و طیف وسیعی از مخاطبان اصلی یعنی بیماران را نمایندگی می کرد.اگر بنا بود تمام وقت به صحبت دوستان اختصاص داده می شد برنامه ای مستند پر از تقاضا و گلایه می شد.تقاضا ها را باید جای دیکری پیگیری کرد.
زندگی اقای کاکاوند از ضعف قانونی و عدم اشنایی دستگاه قضایی با بیماری حکایت داشت.
خانم جعفری و همسرشان هم مثل اقای کاکاوند می توانستند مهمان یک برنامه مستقل باشند.البته این یکی داستان همراهی بود.
داستان فربد هم مثل دو داستان قبل جای کار بیشتری داشت. اتفاقا در زمان مناسب ضربه ای مناسب بود. در موسیقی مهمتری نت سکوت است.
این برنامه سایت را در سطحی وسیع تر به ام اسی ها معرفی کرد.این دست اورد کمی نیست.باید دید اعضای سایت چقدر رشد می کند.من فکر می کنم اگر این برنامه برای ملت اب نداشته باشد برای ام اسی ها نان دارد.ایجاد اجتماعی حقیقی در بستری مجازی.
دیدار دوستانی که پیش از این از طریق نام و نوشته هایشان می شناختمشان هیجان انگیز بود.
بی نهایت سپاس
البته اینکه اقای کاکاوند بخواهد مردم نگاه ترحم امیز نداشته باشند با شرایط ایشان که نشانی از ضعف نداشت نمی خواند هرچند که به نظر می رسید این بیان خواست عموم اعضا باشد.اما روی مساله ترحم و نگرانی نسبت به ان می توان و باید کار کرد.نه روی مردم-روی خودمان
-ضمنا این برنامه سال قبل با اجرای اقای جوهر چی مورد توجه قرار نگرفت.اگر برنامه مخاطب دارد و می توان رویش حساب کرد به خاطر ریتم تند- تیم اجرایی و اجرای علیخانی است.
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش