2010/02/10, 01:40 PM
(2010/02/10, 11:22 AM)anaram نوشته است: سينا . هنوز جواب منو نداديا! كدوم خاطره رو ميگي؟
همون یارو که طفلی بچه رو از پنجره داشت میداد تو
یه لحظه نمیدونم چه طوری شد این و تو راه تصور کردم .... بعد یه هو خندم گرفت ... بعد به هو همه نگام کردن .
منم اینجوری نگاشون کردم
![[تصویر: grin.png]](http://munashiku.slightofmind.net/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango24/grin.png)
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2