هانی جان، تو که شرایط منو میدونی! خیلی دلم می خواست تو مراسم عروسیتون شرکت کنم! از قبل کلی برنامه ریزی کرده بودم! اما متاسفانه چهارشنبه ی آخر سال بود و طبق معمول حجم کارمون زیاد بود! و شب خیلی دیر رسیدم خونه!:38:
هانیه عزیزم، ممنون از اینکه تصمیم داری ما رو به آشیونه ی پر از مهر و صفات، دعوت کنی! واووووووووووووووووووووووو! من عاشق پذیرایی ویژه ات هستم! لطفا سه هفته قبل تر به بنده اطلاع بده، که برنامه ریزی کنم و بتونم جهت کمک خدمت برسم! آخه تهنایی خسته میسی جیجر!
درضمن، هانیه خانم، جیگیلی جان، آخه من تکه کلام دارم؟:55: ای وااااااااااااااااااااااای! نگو هانی جون!
*********
پروانه جون، از دیدنت خیلی خوشحال شدم! برای معرفی هم باید بگم، خواهش می کنم! وظیفه بود!
هانیه عزیزم، ممنون از اینکه تصمیم داری ما رو به آشیونه ی پر از مهر و صفات، دعوت کنی! واووووووووووووووووووووووو! من عاشق پذیرایی ویژه ات هستم! لطفا سه هفته قبل تر به بنده اطلاع بده، که برنامه ریزی کنم و بتونم جهت کمک خدمت برسم! آخه تهنایی خسته میسی جیجر!
درضمن، هانیه خانم، جیگیلی جان، آخه من تکه کلام دارم؟:55: ای وااااااااااااااااااااااای! نگو هانی جون!
*********
پروانه جون، از دیدنت خیلی خوشحال شدم! برای معرفی هم باید بگم، خواهش می کنم! وظیفه بود!