2011/06/29, 01:03 PM
ابراهام مازلو معتقد است كه نيازهاى انسان، شامل پنج گروه اصلى هستند: فيزيولوژيكى، ايمنى، اجتماعى (تعلق يا عشق)، نفسانى(عزت نفس) و خودشكفتگى(خودشکوفايي).
وي مي گويد كه اين نيازها نردبانى را مىسازند كه هرگاه نياز سطح پايين ارضا شود، سطح بعدى فعالتر مىشود. در پايينترين سطح نيازهاي فيزيولوژيکي قراردارند:
1 ـ نيازهاي فيزيولوژيکي:اين نيازها مشخص و محسوس و آشکار هستند و انسان در شرايط عادي نسبت به آنها آگاهي کامل دارد. دررأس سلسلهمراتب مازلو، نيازهاى فيزيولوژيكى قرار دارند. اينها اساسىترين نيازهاى همه هستند؛ مانند نياز به غذا، آشاميدن، مسكن و استراحت.
2 ـ نيازهاى ايمنى: پس از رفع نيازهاي فيزيولوژيك نياز ايمني، انگيزه انسان قرار مي گيرد كه شامل ايمني، ثبات، حمايت، نظم و رهايي از ترس و اضطراب است به اعتقاد مازلو همه ما تا اندازه اي نياز داريم كه امور، جرياني عادي و قابل پيش بيني داشته باشند، نحمل عدم اطمينان دشوار است. در نتيجه مي كوشيم تا سر حد توانايي به امنيت، حمايت و نظم دست مي يابيم. مانند نياز به محافظت در برابر خطرات يا بيكارى و نياز به امنيت.
3 ـ نيازاجتماعي يا نيازهاي تعلق: مهر و محبت، دوستي و علاقه به عنوان كلي نيازهاي اجتماعي معرفي ميشوند، اين نيازها بازگو كننده اشتياق انسان براي پذيرفته شدن توسط ديگران است. پيوستن به ديگران، پذيرفته شدن و تعلق داشتن به گروه در اين طبقه از نيازها قرار مي گيرد و ممكن است براي يافتن احساس تعلق، به گروه يا باشگاهي بپيونديم و ارزش ها يا ويژگي هاي آن را بپذيريم يا لباس متحد الشكل آن را به تن كنيم. با ايجاد رابطه نزديك و مهر آميز با ديگري نياز به محبتمان را بر مي آوريم. مانند وابستگى، نياز به تأثير و تأثر و نياز به دوستى و نياز به عشق و تعلق.
4 ـ نيازهاى نفسانى يا نياز به احترام و عزت نفس: به اين ترتيب پس از ارضاي نيازهايي كه بر شمرديم نياز به احترام و عزت نفس در درجه اول اهميت قرار گرفته و به عنوان انگيزه رفتار و عملكرد انسان قرار مي گيرد كه شامل نياز به احساس ارزش، در نظر گرفتن خود و ديگران، احساس موفقيت و مسوليت مي باشد. به بيان ديگر نيازهاي عزت نفس شامل اجرا، دستيابي و نشان دادن كفايت در كارها مورد تاييد و شناخت ديگران واقع شدن مي باشد.
مازلو در توضيح نياز به عزت نفس مي گويد: همه افراد جامعه ما (بجز برخي بيماران) به يك ارزشيابي ثابت و استوار و معمولاً عالي از خوشان، به احترام به خود يا عزت نفس يا احترام به ديگري تمايل دارند ولي در جاي ديگر مي گويد: اين سطح از نيازها را مي توان در دو مجموعه فرعي طبقه بندي كرد اول اينكه آنها عبارت از: تمايل به قدرت، موفقيت، كفايت،سيادت، شايستگي، اعتماد در رويارويي با جهان، استقلال و آزادي. دوم اينكه در ماچيزي هست كه مي توانيم آن را تمايل به اعتبار و حيثيت (كه آن را احترام ديگران نسبت به خودمان مي توان تعريف كرد)، مقام، شهرت، افتخار، برتري، معروفيت، توجه و اهميت و حرمت يا تحسين بناميم
5 ـ نيازهاى خودشكفتگى يا نياز به خود شكوفايي: نياز به خود شكوفايي عالي ترين نيازها است و احتياج آدمي را به درك حقايق و درك زيبايي نشان مي دهند و به بروز و ظهور استعدادها و ذوق او ميدان مي دهند. اين نيازها ضمناً منشا كشف مجهولات و ايجاد علوم و فنون و هنرهاي زيبا بوده و از اين پس نيز خواهد بود.
در نهایت سعی کنیم، همیشه به خاطر داشته باشیم، انسان ذاتاً موجودي اجتماعي و نيازمند ارتباط با ديگران است!
وي مي گويد كه اين نيازها نردبانى را مىسازند كه هرگاه نياز سطح پايين ارضا شود، سطح بعدى فعالتر مىشود. در پايينترين سطح نيازهاي فيزيولوژيکي قراردارند:
1 ـ نيازهاي فيزيولوژيکي:اين نيازها مشخص و محسوس و آشکار هستند و انسان در شرايط عادي نسبت به آنها آگاهي کامل دارد. دررأس سلسلهمراتب مازلو، نيازهاى فيزيولوژيكى قرار دارند. اينها اساسىترين نيازهاى همه هستند؛ مانند نياز به غذا، آشاميدن، مسكن و استراحت.
2 ـ نيازهاى ايمنى: پس از رفع نيازهاي فيزيولوژيك نياز ايمني، انگيزه انسان قرار مي گيرد كه شامل ايمني، ثبات، حمايت، نظم و رهايي از ترس و اضطراب است به اعتقاد مازلو همه ما تا اندازه اي نياز داريم كه امور، جرياني عادي و قابل پيش بيني داشته باشند، نحمل عدم اطمينان دشوار است. در نتيجه مي كوشيم تا سر حد توانايي به امنيت، حمايت و نظم دست مي يابيم. مانند نياز به محافظت در برابر خطرات يا بيكارى و نياز به امنيت.
3 ـ نيازاجتماعي يا نيازهاي تعلق: مهر و محبت، دوستي و علاقه به عنوان كلي نيازهاي اجتماعي معرفي ميشوند، اين نيازها بازگو كننده اشتياق انسان براي پذيرفته شدن توسط ديگران است. پيوستن به ديگران، پذيرفته شدن و تعلق داشتن به گروه در اين طبقه از نيازها قرار مي گيرد و ممكن است براي يافتن احساس تعلق، به گروه يا باشگاهي بپيونديم و ارزش ها يا ويژگي هاي آن را بپذيريم يا لباس متحد الشكل آن را به تن كنيم. با ايجاد رابطه نزديك و مهر آميز با ديگري نياز به محبتمان را بر مي آوريم. مانند وابستگى، نياز به تأثير و تأثر و نياز به دوستى و نياز به عشق و تعلق.
4 ـ نيازهاى نفسانى يا نياز به احترام و عزت نفس: به اين ترتيب پس از ارضاي نيازهايي كه بر شمرديم نياز به احترام و عزت نفس در درجه اول اهميت قرار گرفته و به عنوان انگيزه رفتار و عملكرد انسان قرار مي گيرد كه شامل نياز به احساس ارزش، در نظر گرفتن خود و ديگران، احساس موفقيت و مسوليت مي باشد. به بيان ديگر نيازهاي عزت نفس شامل اجرا، دستيابي و نشان دادن كفايت در كارها مورد تاييد و شناخت ديگران واقع شدن مي باشد.
مازلو در توضيح نياز به عزت نفس مي گويد: همه افراد جامعه ما (بجز برخي بيماران) به يك ارزشيابي ثابت و استوار و معمولاً عالي از خوشان، به احترام به خود يا عزت نفس يا احترام به ديگري تمايل دارند ولي در جاي ديگر مي گويد: اين سطح از نيازها را مي توان در دو مجموعه فرعي طبقه بندي كرد اول اينكه آنها عبارت از: تمايل به قدرت، موفقيت، كفايت،سيادت، شايستگي، اعتماد در رويارويي با جهان، استقلال و آزادي. دوم اينكه در ماچيزي هست كه مي توانيم آن را تمايل به اعتبار و حيثيت (كه آن را احترام ديگران نسبت به خودمان مي توان تعريف كرد)، مقام، شهرت، افتخار، برتري، معروفيت، توجه و اهميت و حرمت يا تحسين بناميم
5 ـ نيازهاى خودشكفتگى يا نياز به خود شكوفايي: نياز به خود شكوفايي عالي ترين نيازها است و احتياج آدمي را به درك حقايق و درك زيبايي نشان مي دهند و به بروز و ظهور استعدادها و ذوق او ميدان مي دهند. اين نيازها ضمناً منشا كشف مجهولات و ايجاد علوم و فنون و هنرهاي زيبا بوده و از اين پس نيز خواهد بود.
در نهایت سعی کنیم، همیشه به خاطر داشته باشیم، انسان ذاتاً موجودي اجتماعي و نيازمند ارتباط با ديگران است!