این مطلب رو دقیق از اول تا آخر خوندم.
بعضی جاهاش درسته و بعضی جاهاش اونقدر غلطه که حرص منو درمیاره.
من این روش رو انجام دادم.پشیمون هم نیستم.
قبل از اینکه برم لهستان در طرح تحقیقاتی کذایی دکتر مهرپور شرکت کردم.
یه دستگاه عتیقه درب و داغون توی یه اتاقک مسخره که بیشتر شبیه ترمینال بود تا بخشی از یک سازمان تحقیقاتی!
یکی داشت با دکتر مهرپور سر مرخصی چونه میزد و مکالمه این دو نفر هیچ شباهتی به گفتگوی دو انسان تحصیل کرده نداشت.
یکی دیگه داشت در مورد کنگره X صحبت میکرد .
یکی دیگه اومده بود اونجا وسیله هاشو بذاره تو کمد و با بقیه صحبت کنه.
منشی های محترم (!!!) هم حکایتی داشتن.
خلاصه برو بیایی بود!
در تمام مکالمات هم جناب دکتر پای ثابت قضیه چه مربوط و چه نامربوط بودن.
حالا شما قضاوت کنین ایشون کی کار تحقیقاتی انجام دادن؟؟!!!
یه شرح حال دست و پا شکسته و یه مشت ژل و چندتا فشار پروب دستگاه و تمام!
حالا اونا رفتن در کنگره بین المللی (!) نتیجه چه چیزی رو مطرح کردن؟
من یک پزشکم و مثل خیلی های دیگه نسبت به شغلم و همکارانم تعصب دارم.تا زمانی هم که این پست رو نخونده بودم سعی کردم روی تعصب خودم بمونم(هرچند قبلا در مورد جو حاکم بر مکان مطالعه اشاره مختصری کرده بودم) ولی الان خیلی زورم اومد.
این روش هنوز تایید نشده، درسته، ولی ثابت هم نشده که غلطه!
در هیچ مرکزی هم ادعا نمی کنن که ما ام اس رو درمان قطعی می کنیم.همین جایی که من رفتم و سایر جاها میگن که این یک روش کمکیه و تمام بیماران ملزم به رعایت دستورات پزشکشون،مصرف داروهای قبلیشون و ادامه روشهای بازتوانی هستن.
این موضوع هم که این مراکز اجازه درمان بیماران کشور خودشون رو ندارن دروغ محضه!
وقتی من اونجا بودم یک بیمار دیگه هم از خود کشور لهستان در اتاق من بود .در امریکا هم اکثر بیمارانی که برای درمان مراجعه میکنن امریکایی هستن.مابقی هم عمدتا کانادایین.
در کویت هم این درمان به عنوان بخشی از یک طرح بزرگ تحقیقاتی بین المللی انجام میشد.من با پزشک این طرح مکاتبه داشتم.صریحا به من گفت در کویت فقط برای بیماران کویتی و برای سایر بیماران در مصر انجام میدیم.
این که اگر یک روش درمانی بر خلاف منافع شخصی ما باشه بخوایم اونو رد کنیم که نمیشه!
پس این وسط چه کسی به فکر منافع بیماران ام اسه؟!بیمارانی که صبورانه همه سختی ها رو تحمل میکنن و چشمشون به پیشرفتهای جدید علم پزشکیه تا شاید از شر این مهمان ناخوانده بداخلاق که برای خیلیها مثل یک کابوسه خلاص بشن.
آیا بهبود هرچند اندک بیمارانی که از این روش استفاده کردن باعث نمیشه یک کم منصفانه تر به قضیه نگاه کنیم؟
اولین ایرانی که از این روش استفاده کرده شاهد خوبی بر این مدعاست.
این عین جمله خودشه:"انگار تازه متولد شدم!"
بهبودی ایشون اونقدر چشمگیر بوده که مادرشون به یکی دیگه از بیماران هم توصیه کرده بودن که حتما این کار رو انجام بده.واین شخص هم وقتی همین امروز باهاش صحبت کردم میگفت میتونم پامو از زمین بلند کنم.
در حالی که قبلا نمیتونست!
چیزی که باید گفته بشه " حقیقته " نه بیشتر نه کمتر.
داور اصلی خداست...
بعضی جاهاش درسته و بعضی جاهاش اونقدر غلطه که حرص منو درمیاره.
من این روش رو انجام دادم.پشیمون هم نیستم.
قبل از اینکه برم لهستان در طرح تحقیقاتی کذایی دکتر مهرپور شرکت کردم.
یه دستگاه عتیقه درب و داغون توی یه اتاقک مسخره که بیشتر شبیه ترمینال بود تا بخشی از یک سازمان تحقیقاتی!
یکی داشت با دکتر مهرپور سر مرخصی چونه میزد و مکالمه این دو نفر هیچ شباهتی به گفتگوی دو انسان تحصیل کرده نداشت.
یکی دیگه داشت در مورد کنگره X صحبت میکرد .
یکی دیگه اومده بود اونجا وسیله هاشو بذاره تو کمد و با بقیه صحبت کنه.
منشی های محترم (!!!) هم حکایتی داشتن.
خلاصه برو بیایی بود!
در تمام مکالمات هم جناب دکتر پای ثابت قضیه چه مربوط و چه نامربوط بودن.
حالا شما قضاوت کنین ایشون کی کار تحقیقاتی انجام دادن؟؟!!!
یه شرح حال دست و پا شکسته و یه مشت ژل و چندتا فشار پروب دستگاه و تمام!
حالا اونا رفتن در کنگره بین المللی (!) نتیجه چه چیزی رو مطرح کردن؟
من یک پزشکم و مثل خیلی های دیگه نسبت به شغلم و همکارانم تعصب دارم.تا زمانی هم که این پست رو نخونده بودم سعی کردم روی تعصب خودم بمونم(هرچند قبلا در مورد جو حاکم بر مکان مطالعه اشاره مختصری کرده بودم) ولی الان خیلی زورم اومد.
این روش هنوز تایید نشده، درسته، ولی ثابت هم نشده که غلطه!
در هیچ مرکزی هم ادعا نمی کنن که ما ام اس رو درمان قطعی می کنیم.همین جایی که من رفتم و سایر جاها میگن که این یک روش کمکیه و تمام بیماران ملزم به رعایت دستورات پزشکشون،مصرف داروهای قبلیشون و ادامه روشهای بازتوانی هستن.
این موضوع هم که این مراکز اجازه درمان بیماران کشور خودشون رو ندارن دروغ محضه!
وقتی من اونجا بودم یک بیمار دیگه هم از خود کشور لهستان در اتاق من بود .در امریکا هم اکثر بیمارانی که برای درمان مراجعه میکنن امریکایی هستن.مابقی هم عمدتا کانادایین.
در کویت هم این درمان به عنوان بخشی از یک طرح بزرگ تحقیقاتی بین المللی انجام میشد.من با پزشک این طرح مکاتبه داشتم.صریحا به من گفت در کویت فقط برای بیماران کویتی و برای سایر بیماران در مصر انجام میدیم.
این که اگر یک روش درمانی بر خلاف منافع شخصی ما باشه بخوایم اونو رد کنیم که نمیشه!
پس این وسط چه کسی به فکر منافع بیماران ام اسه؟!بیمارانی که صبورانه همه سختی ها رو تحمل میکنن و چشمشون به پیشرفتهای جدید علم پزشکیه تا شاید از شر این مهمان ناخوانده بداخلاق که برای خیلیها مثل یک کابوسه خلاص بشن.
آیا بهبود هرچند اندک بیمارانی که از این روش استفاده کردن باعث نمیشه یک کم منصفانه تر به قضیه نگاه کنیم؟
اولین ایرانی که از این روش استفاده کرده شاهد خوبی بر این مدعاست.
این عین جمله خودشه:"انگار تازه متولد شدم!"
بهبودی ایشون اونقدر چشمگیر بوده که مادرشون به یکی دیگه از بیماران هم توصیه کرده بودن که حتما این کار رو انجام بده.واین شخص هم وقتی همین امروز باهاش صحبت کردم میگفت میتونم پامو از زمین بلند کنم.
در حالی که قبلا نمیتونست!
چیزی که باید گفته بشه " حقیقته " نه بیشتر نه کمتر.
داور اصلی خداست...