2010/01/10, 11:53 PM
چگونه بفهميم حسي که با آن دست به گريبانيم عشق است يا نه؟
آيا تا به حال با اين سوال درگير شدهايد که «دوست داشتن چه شکلي است؟» شايد بگوييد دوست داشتن که شکل ندارد! شايد با کمترين احساس علاقه نسبت به فردي که خيلي دوستش داريد، حرف بزنيد و نام «دوست داشتن» روي آن بگذاريد و تمام! اما کم نيستند آدمهايي که مدام خودشان را با اين سوال درگير ميکنند که «آيا احساس من به فرد مقابل در چارچوب درستي از معناي دوست داشتن است؟ آيا او را واقعا دوست دارم يا در ذهن خود خيالي باطل از دوست داشتن را متصور شدهام؟!» بعضيها آن قدر پاپيچ اين سوالها ميشوند که وقتي به خودشان ميآيند فردي را که دوست داشتهاند از دست رفته ميبينند. برخلاف اين حالت هم ممکن است پيش بيايد. وقتي خيلي سريع و عجولانه با خودمان به اين نتيجه ميرسيم که فردي را واقعا دوست داريم و ميخواهيم با او از دنيا تجربهاي مشترک داشته باشيم؛ در حالي که اين حس ما حس درستي نيست. آنچه در ادامه ميآيد، نگاهي است به همين موضوع...
شما فکر ميکنيد که فرد خاص زندگيتان را پيدا کردهايد اما نميدانيد حستان درست است يا نه! سوالهايي وجود دارد که معمولا ميتوانند به شما در اين راه کمک کند. اگر جواب همه اين سوالها مثبت است ميتوان اميدوار بود که احساس شما درست است و در چارچوب دوست داشتن ميگنجد.
• آيا فقط اين شخص را براي شادي و موفقيت در زندگيام ميخواهم يا ميتوانم کسان ديگري را هم جايگزين او کنم؟
• اگر او را از دست بدهم، آيا احساس ميکنم تکهاي از وجودم را از دست دادهام؟
• اگر او را براي مدتي نبينم آيا احساسام نسبت به او شدت ميگيرد؟
احساس شخصيتان را بشناسيد
اين قلب و احساس شما است که تعيين ميکند چه احساسي داشته باشيد. پس کمي درون خودتان را بگرديد تا حس واقعيتان را پيدا کنيد.
احساستان را مقايسه نکنيد
خيلي سادهلوحانه است که احساس خود را با فيلم، داستان يا تجربهاي دور مقايسه کنيد. اگر اين مقايسه را انجام بدهيد بهطور يقين به اين نتيجه ميرسيد که خيلي هم احساس قوي نسبت به کسي نداريد و يا حتي طرف مقابلتان هم آن اندازه که بايد شما را دوست ندارد. پس دنبال ليلي و مجنون و هملت و فرهاد و شيرين در قرن 21 نگرديد چرا که آنها در زمان خودشان هم اسطورههايي بودهاند که به ندرت يافت ميشدند و به همين علت اسطوره شدهاند و در قالب داستان درآمدهاند. براي اينکه به احساس خودتان پي ببريد گوشهايتان را تيز کنيد تا احساس خودتان را بشنويد و اجازه ندهيد باور و احساستان تحت تاثير منابع ديگر قرار گيرد.
زماني را به دوري و تنهايي اختصاص دهيد
يک راه خوب براي سنجيدن احساسهاي خودتان اين است که مقداري از زمانتان را جدا از شخصي که دوستاش داريد يا احساس ميکنيد که او را دوست داريد، بگذرانيد. اگر احساستان نسبت به اين شخص کمتر شد، بايد بدانيد اين مساله علامت خوبي نيست اما اگر شديدا احساس کمبود و خلأ حضور او را کرديد ميتوان يک امتياز مثبت به حساب وجود داشتن علاقه و عشق منظور کرد.
خودتان را محکوم به عشق ندانيد
عشق و دوستي از روابط سالم بيرون ميآيد و منعکس ميشود و چيزي نيست که کاملا آگاهانه و بر اساس تصميم قبلي به وجود آمده باشد. مثلا شما نميتوانيد بگوييد من از فردا ميخواهم عاشق فلاني باشم، چنين چيزي امکانپذير نيست. اگر شما هيچ وقت عشق را در رابطهتان تجربه نکردهايد شايد به اين خاطر است که احساسهاي اصليتان را سرکوب کردهايد، اما اگر دريچه قلبتان را باز کنيد، طولي نميکشد که هر چيزي حتي عشق امکانپذير ميشود، پس خودتان را فريب ندهيد و اگر در رابطهاي که با اطرافيان داريد احساس عشق و دوستي نميکنيد، تجديدنظر کنيد و نه فقط خودتان که طرف مقابل را هم از اين احساس خيالي و بيپايه و بنيان آگاه کنيد.
آيا تا به حال با اين سوال درگير شدهايد که «دوست داشتن چه شکلي است؟» شايد بگوييد دوست داشتن که شکل ندارد! شايد با کمترين احساس علاقه نسبت به فردي که خيلي دوستش داريد، حرف بزنيد و نام «دوست داشتن» روي آن بگذاريد و تمام! اما کم نيستند آدمهايي که مدام خودشان را با اين سوال درگير ميکنند که «آيا احساس من به فرد مقابل در چارچوب درستي از معناي دوست داشتن است؟ آيا او را واقعا دوست دارم يا در ذهن خود خيالي باطل از دوست داشتن را متصور شدهام؟!» بعضيها آن قدر پاپيچ اين سوالها ميشوند که وقتي به خودشان ميآيند فردي را که دوست داشتهاند از دست رفته ميبينند. برخلاف اين حالت هم ممکن است پيش بيايد. وقتي خيلي سريع و عجولانه با خودمان به اين نتيجه ميرسيم که فردي را واقعا دوست داريم و ميخواهيم با او از دنيا تجربهاي مشترک داشته باشيم؛ در حالي که اين حس ما حس درستي نيست. آنچه در ادامه ميآيد، نگاهي است به همين موضوع...
شما فکر ميکنيد که فرد خاص زندگيتان را پيدا کردهايد اما نميدانيد حستان درست است يا نه! سوالهايي وجود دارد که معمولا ميتوانند به شما در اين راه کمک کند. اگر جواب همه اين سوالها مثبت است ميتوان اميدوار بود که احساس شما درست است و در چارچوب دوست داشتن ميگنجد.
• آيا فقط اين شخص را براي شادي و موفقيت در زندگيام ميخواهم يا ميتوانم کسان ديگري را هم جايگزين او کنم؟
• اگر او را از دست بدهم، آيا احساس ميکنم تکهاي از وجودم را از دست دادهام؟
• اگر او را براي مدتي نبينم آيا احساسام نسبت به او شدت ميگيرد؟
احساس شخصيتان را بشناسيد
اين قلب و احساس شما است که تعيين ميکند چه احساسي داشته باشيد. پس کمي درون خودتان را بگرديد تا حس واقعيتان را پيدا کنيد.
احساستان را مقايسه نکنيد
خيلي سادهلوحانه است که احساس خود را با فيلم، داستان يا تجربهاي دور مقايسه کنيد. اگر اين مقايسه را انجام بدهيد بهطور يقين به اين نتيجه ميرسيد که خيلي هم احساس قوي نسبت به کسي نداريد و يا حتي طرف مقابلتان هم آن اندازه که بايد شما را دوست ندارد. پس دنبال ليلي و مجنون و هملت و فرهاد و شيرين در قرن 21 نگرديد چرا که آنها در زمان خودشان هم اسطورههايي بودهاند که به ندرت يافت ميشدند و به همين علت اسطوره شدهاند و در قالب داستان درآمدهاند. براي اينکه به احساس خودتان پي ببريد گوشهايتان را تيز کنيد تا احساس خودتان را بشنويد و اجازه ندهيد باور و احساستان تحت تاثير منابع ديگر قرار گيرد.
زماني را به دوري و تنهايي اختصاص دهيد
يک راه خوب براي سنجيدن احساسهاي خودتان اين است که مقداري از زمانتان را جدا از شخصي که دوستاش داريد يا احساس ميکنيد که او را دوست داريد، بگذرانيد. اگر احساستان نسبت به اين شخص کمتر شد، بايد بدانيد اين مساله علامت خوبي نيست اما اگر شديدا احساس کمبود و خلأ حضور او را کرديد ميتوان يک امتياز مثبت به حساب وجود داشتن علاقه و عشق منظور کرد.
خودتان را محکوم به عشق ندانيد
عشق و دوستي از روابط سالم بيرون ميآيد و منعکس ميشود و چيزي نيست که کاملا آگاهانه و بر اساس تصميم قبلي به وجود آمده باشد. مثلا شما نميتوانيد بگوييد من از فردا ميخواهم عاشق فلاني باشم، چنين چيزي امکانپذير نيست. اگر شما هيچ وقت عشق را در رابطهتان تجربه نکردهايد شايد به اين خاطر است که احساسهاي اصليتان را سرکوب کردهايد، اما اگر دريچه قلبتان را باز کنيد، طولي نميکشد که هر چيزي حتي عشق امکانپذير ميشود، پس خودتان را فريب ندهيد و اگر در رابطهاي که با اطرافيان داريد احساس عشق و دوستي نميکنيد، تجديدنظر کنيد و نه فقط خودتان که طرف مقابل را هم از اين احساس خيالي و بيپايه و بنيان آگاه کنيد.