2011/05/22, 11:03 AM
جلال تازه گناه بزرگتري هم كرده بود. به خانمش گفته بود برو بخواب منم مي رم بخوابم. اما خودش اومده تو تيم ياغيا تا صبح بيدار بود
هميشه مردم لباس هاي كهنه و پوسيده اشون رو دور مي ندازن دارم به اين فكر مي كنم كه چرا بعضي ها افكار كهنه و پوسيدشون رو هيچ وقت دور نمي ندازن