2011/05/21, 12:27 PM
اينجوري نگو نازنين ندا تا اخرين لحظه هم خودش ناراحت بود كه چرا اينجوري شده. گاهي پيش مياد از اين اتفاق ها.
اولين لحظه كه وارد ماشين شديم من اولين نفر بودم كه يادت كردم و نشستم رو صندلي اخر. هاني شاهد اين قضيه بود.
اميدوارم برنامه بعدي كه زياد دور نخواهد بود حتما باشي كنارمون و بهمون خوش بگذره. من مطمئنم اگه با اين بچه ها جهنم هم بريم بهمون خوش مي گذره
اولين لحظه كه وارد ماشين شديم من اولين نفر بودم كه يادت كردم و نشستم رو صندلي اخر. هاني شاهد اين قضيه بود.
اميدوارم برنامه بعدي كه زياد دور نخواهد بود حتما باشي كنارمون و بهمون خوش بگذره. من مطمئنم اگه با اين بچه ها جهنم هم بريم بهمون خوش مي گذره
هميشه مردم لباس هاي كهنه و پوسيده اشون رو دور مي ندازن دارم به اين فكر مي كنم كه چرا بعضي ها افكار كهنه و پوسيدشون رو هيچ وقت دور نمي ندازن