گاهی فکر میکنم، من که با وجود ام.اس این همه آتش سوزاندهام، اگر سالم بودم چهها که نمیکردم!
نمونهاش؟
گزینهی اول: حتماً نمایندهی مردم تبریز در مجلس میشدم. [فکر کنم با این زبان تند و تیزی که دارم به مقام شامخ اولین شهید زن مجلس نایل میآدم! آخر نه اینکه تبریز شهر اولینهاست! از آن لحاظ! ]
گزینهی دوم: قاعدتاً داشتم با یک کولهپشتی و یک فقره دوچرخهی کوهستانی، پیام طلح و دوستی ایرانی را به دنیای آبیی آبی سرایت میدادم!
گزینهی سوم: قریب به یقین اینکه: داشتم در خیابانهای غزّه، دنبال سنگهای نوکتیز «پدر در آر» میگشتم!:35:
گزینهی چهارم: احتمالاً در حال عوض کردن پوشک بچهی سومم، به قسطهای خانه و ماشین و صدالبته نامهی عاشقانهای که از جیب بغل کت شوهرم پیدا کرده بودم فکر میکردم!
شما چی؟!
نمونهاش؟
گزینهی اول: حتماً نمایندهی مردم تبریز در مجلس میشدم. [فکر کنم با این زبان تند و تیزی که دارم به مقام شامخ اولین شهید زن مجلس نایل میآدم! آخر نه اینکه تبریز شهر اولینهاست! از آن لحاظ! ]
گزینهی دوم: قاعدتاً داشتم با یک کولهپشتی و یک فقره دوچرخهی کوهستانی، پیام طلح و دوستی ایرانی را به دنیای آبیی آبی سرایت میدادم!
گزینهی سوم: قریب به یقین اینکه: داشتم در خیابانهای غزّه، دنبال سنگهای نوکتیز «پدر در آر» میگشتم!:35:
گزینهی چهارم: احتمالاً در حال عوض کردن پوشک بچهی سومم، به قسطهای خانه و ماشین و صدالبته نامهی عاشقانهای که از جیب بغل کت شوهرم پیدا کرده بودم فکر میکردم!
شما چی؟!
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.