2011/05/02, 01:59 PM
من شوهر خالم ام اس داشت...هميشه از اين بيماري ميترسيدم...راست گفتن از هر چي كه بترسي سرت مياد...
الان هم واسم مهم نيست...زندگي عادي دارم..البته اگه تزريق نكنم دچار حمله ميشم...اما واسم مهم نيست
چون ميدونم يه حكمتي داره اين مريضي
الان هم واسم مهم نيست...زندگي عادي دارم..البته اگه تزريق نكنم دچار حمله ميشم...اما واسم مهم نيست
چون ميدونم يه حكمتي داره اين مريضي
وقتی احساس میکنی داری به بن بست میرسی و زندگی خیلی تخیلی شده به یاد بیار که قبلا هم اینطوری شده بود ولی گذشت. این لحظات فرصتهایی برای بزرگ شدن هستند.