(2011/05/01, 10:59 PM)soha نوشته است: الان منم یه چیزی بگم می گن فاز منفی می دی
ولی سعیده جان همچین "بیجا" هم نیست.
دقيقا سها راست مي گي اشكال من اينه كه نفرتم رو از ام اس اينجا نگفتم. تو انتقاد و تمجيد (تمجيد رو نوشتم به خاطر زحمت عوامل) فيلم طلا و مس. وگرنه همه مي دونند كه من خودم با توجه به اينكه هنوز درگيري حادي تو ببماري ام اس برام پيش نيومده ولي حالم ازش به هم مي خوره دوستش ندارم. مي دوني من از اين ام اس عين آدمهاي موزي هفت خطي كه ظاهر و باطنشون يه جور نيست بدم مياد. اينكه ظاهرم باعث مي شه خيلي ها آزارم بدند ولي از درون يه كوه كه مي رم پدرم در مياد دوست داشتني ترين لذت دنيا برام فقط بيست دقيقه قابل تحمله بعدش ديگه چشمهام رو مي بندم و ادامه مي دم. كسي كه قبلن يكساعت و نيم هم اگه به اين ورزش مي پرداخت نه تنها خسته نمي شد، تازه هنوز هم مي تونست ادامه بده. اون شعري كه براي سارا گذاشتم فقط نشون دادن توجهم بود. اتفاقا خيلي هم موافقم كه همه بيان از درد دلشون بگن البته نه افراطي كه ديگه بشه خصيصه طرف. يه تاپيك گذاشتند از مصاحبه سينا و حميد در همشهري جوان يه جايي از فيلم ام اس انتقاد كردند كه چرا روند بيماري رو انقده سريع نشون داديد. قرار نيست كسي بي اميد بشه ولي درصد بسيار كمي هستند كه همين وضع رو دارند چرا فكر مي كنيد كه طرف غلو كرده نه دوستان خوبم قرار نيست كسي بترسه. ولي قرار نيست كه واقعيت هم پنهان بشه هستند اندك كساني كه ظرف مدت كوتاهي مشكلات ناجوري براشون پيش مياد كه خوشبختانه در ايران تعداد و درصدشون كم هستند. ولي كم بودنشون دليل بر نبودشون نيست. ولي كنار همه اين مصيبت من كساني رو سراغ دارم كه به يكباره زندگيشون صد و هشتاد درجه رو به نابودي رفته ولي بعدش هم خيلي سالم و خوب پاشدند. همين بيماري موجب طلاقشون شده ولي بعد از بهبود دوباره ازدواج كرده و الان يه پسربچه هشت ساله داره. خلاصه من قصد سركوب درد دل كسي رو ندارم اون شعر رو هم همينطوري جلوم بود محض دلداري نوشتم وگرنه من خودم از ام اس حالم به هم مي خوره. تنها ترسم هم از اينه كه يه روزي نتونم كارهاي شخصي خودم رو خودم انجام بدم. يه كم كه بيشتر با من آشنا بشي متوجه مي شي كه من يكي از اون كساني هستم كه علت حضورم اينجا فقط دادن قوت به بچه هاست.من همه بچه هاي اينجا رو دوست دارم و احساس مي كنم كه بسيار بچه هاي خوبي هستند به جز تعداد اندكي كه خلافش رو بهم ثابت كردند. منم با اين ترس فقط مشكل دارم وگرنه معتقدم بعد از يه مدت آدم راههاي انجام امور رو پيدا مي كنه.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش