2011/05/01, 07:59 PM
سارا شايد برامون خوب باشه اين شعر:
باید بگویم فکر فردا را ندارم
من طاقت غم های بیجا را ندارم
اینجا کنار تو برایم امن امن است
ترس از جهنم و هیولا را نداریم
من کل دنیایم فدای تار مویت
دارم تو را و کل دنیا را ندارم
یک آدم معمولیم _ دیوانه ی تو _
من شهرت مجنون و لیلا را ندارم
با تو هر آنچه خوب و دلخواهست دارم
شاید ... اگر ... ای کاش و اما را ندارم
طغیان از تو گفتن و از تو نوشتن
شد این غزل که گفته ام با " را ندارم " .
من طاقت غم های بیجا را ندارم
اینجا کنار تو برایم امن امن است
ترس از جهنم و هیولا را نداریم
من کل دنیایم فدای تار مویت
دارم تو را و کل دنیا را ندارم
یک آدم معمولیم _ دیوانه ی تو _
من شهرت مجنون و لیلا را ندارم
با تو هر آنچه خوب و دلخواهست دارم
شاید ... اگر ... ای کاش و اما را ندارم
طغیان از تو گفتن و از تو نوشتن
شد این غزل که گفته ام با " را ندارم " .
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش