2011/04/24, 05:37 PM
خب درسته كه يه جوري شده كه من به كسي بگم ام اس دارم، حال طرف بد ميشه و حالا بايد كلي توضيح داد كه بابا جان خوبم مشكل خاصي نيست فقط گه گاهي يه حمله.
اما چرا خودمون هم قبول نمي كنيم كه شرايط ما يه كمي دارم ميگم يه كمي خاص تره؟
من يازده سال و خورده اي هست كه اين مريضي رو دارم تا 2،3 سال قبل خستگي اصلا برام مفهومي نداشت صبح تا ساعت 5 سركار بعدش بيمارستان واسه آمپول بعدشم كلاس زبان .اما الان طوري شده كه من به رئيسم گفتم كه ام اس دارم خستگي برام بده يا استعفامو بنويسم يا ساعت كارمو كم كنيد كه اونم قبول كرد كه ساعت كارم 2 ساعت كم بشه.
يعني لازم نيست براي اينكه مردم درك كنند كه ما هيچيمون نيست خيلي به خودمون فشار بياريم چون شايد در دراز مدت اثر بدي واسمون داشته باشه. الان رئيس من ، منو به عنوان كسي كه كارشو خوب انجام ميده پس بايد نگهش داشت اما چون ام اس داره نبايد زياد خسته بشه، شناخته
اما چرا خودمون هم قبول نمي كنيم كه شرايط ما يه كمي دارم ميگم يه كمي خاص تره؟
من يازده سال و خورده اي هست كه اين مريضي رو دارم تا 2،3 سال قبل خستگي اصلا برام مفهومي نداشت صبح تا ساعت 5 سركار بعدش بيمارستان واسه آمپول بعدشم كلاس زبان .اما الان طوري شده كه من به رئيسم گفتم كه ام اس دارم خستگي برام بده يا استعفامو بنويسم يا ساعت كارمو كم كنيد كه اونم قبول كرد كه ساعت كارم 2 ساعت كم بشه.
يعني لازم نيست براي اينكه مردم درك كنند كه ما هيچيمون نيست خيلي به خودمون فشار بياريم چون شايد در دراز مدت اثر بدي واسمون داشته باشه. الان رئيس من ، منو به عنوان كسي كه كارشو خوب انجام ميده پس بايد نگهش داشت اما چون ام اس داره نبايد زياد خسته بشه، شناخته