2009/12/09, 11:31 PM
گفتگو با دكتر لطفي رئيس انجمن ام اس در آستانه روز جهاني ام اس
▲سن ام اس در ايران پايين آمده است
ام اس يك بيماري عصبي شايع است كه بيشتر جوانان 20تا 54 سال را درگير مي كند.
دكتر علي غلامرضا نژاد
بيماري تحصيل كردهها، بيماري جوانان، بيماري عصبي و ... فرقي نميكند. ام اس را تحت كدام عنوان بشناسيد. حقيقت اين است كه اين بيماري در كشورمان رو به رشد است و سن اين بيماري هم پايين آمده است. با دكتر جمشيد لطفي، استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران در همين زمينه به گفتگو نشسته ايم.
آقاي دكتر، ام.اس بيماري ترسناكي به نظر ميرسد. به نظر شما چرا مردم اين قدر جديدا از آن واهمه دارند؟
البته ام.اس بيماري جديدي نيست اما مسئله اين است كه جديدا ميزان موارد تشخيص آن زياد شده است. به هر حال واقعا در گذشته ميزان آن كمتر بوده و طي سالهاي اخير ميزان ابتلا به آن زياد شده است. اما ترس اصلي به اين خاطر است كه قبلا بيماري ناشناختهاي بوده و به همين دليل كمتر تشخيص ام.اس گذاشته ميشده است. ولي در حال حاضر متخصصان مغز و اعصاب كاملا با اين بيماري آشنا هستند و ميتوانند اكثر موارد آن را تشخيص بدهند. براي همين تعداد افرادي كه مبتلا به اين بيماري تشخيص داده ميشوند هر روز بيشتر ميشود.
چه كساني بيشتر مبتلا ميشوند؟
بيشتر افراد جوان مبتلا ميشوند.
باچه علائمي؟
ببينيد در اين بيماري سلسله اعصاب مركزي يعني مغز و نخاع درگير ميشود. پس تظاهرات آن علائمي مثل اختلالات بينايي، حركتي،تعادلي و حسي است. حتي ممكن است كنترل ادرار و مدفوع از دست برود. ويژگي مهم بيماري همانطور كه گفتم اين است كه بيشتر افراد بين سنين 20تا 54سالگي مبتلا ميشوند. يعني جوان هستند و اين بهترين سالهاي عمر آنهاست. بروز بيماري ناگهاني است، خيلي مواقع به طور مكرر حملات بيماري تكرار ميشوند و به قول معروف دوباره عود ميكند. بيماري ممكن است پس از حمله اول به طور كامل خوب بشود اما ممكن است بعد از مدتي در جاي ديگري از بدن دوباره عود كند.
آيا بيماري هميشه اين قدر شديد است؟
نه. اين بيماري طيف وسيعي دارد. بعضي وقتها خيلي خفيف است. حتي ممكن است به قدري خفيف باشد كه اصلا تشخيص داده نشود. اما از طرف ديگر ممكن است در برخي از موارد آنقدر شديد باشد كه ظرف چند ماه شخص را واقعا معلول كند. پس از خيلي خفيف داريم تا خيلي شديد.
ودرباره علتش؟
ببينيد. مشكل اصلي در ماده سفيد مغز است. سيمهاي برق را كه ديدهايد. روي سيمهاي برق هميشه يك لايه پلاستيكي به نام عايق است. روي رشتههاي عصبي هم در مغز و نخاع يك لايه عايق وجود دارد كه اسم آن ميلين است. اگر اين عايق كنده شود يا آسيب ببيند،اين ارتباطات عصبي به هم ميريزد. بر حسب اينكه اين اختلالات در كجاي مغز و نخاع ايجاد شود، علامت هم متفاوت است.
در حال حاضر فكر ميكنيد كه چند نفر بيمار مبتلا به ام.اس در كشور ما وجود دارد؟
حدود 03تا 04هزار نفر. البته شايد 03 تا 04 هزار نفر در 07 ميليون زياد نباشد. بيماري ام.اس مثل ديابت نيست كه در 07 ميليون نفر، 2 تا 3 ميليون يا حتي بيشتر را درگير كرده باشد. اما با اين حال ويژگيهايي دارد كه توجه زيادي را به خود جلب ميكند. سن شروع بيماري نيز در حال پائين آمدن است و تعداد مبتلايان مشخصا در حال افزايش است. شايد يك دليل آن باشد كه جامعه ما جامعه جواني است و حدود 06 درصد از افراد جامعه ما را افراد زير 52 سال تشكيل ميدهد. شايد يك دليل ديگر افزايش شيوع هم اين باشد كه به علت وجود و فراواني ام آرآي ما اين بيماري را راحتتر ميتوانيم تشخيص بدهيم. علت ديگر افزايش اين بيماران ممكن است افزايش تعداد جمعيت باشد اما اگر هر سه تاي اين عاملها را هم با هم جمع كنيم باز توجيه كننده اين افزايش شديد تعداد بيماران نيست.
آيا ژنها هم ممكن است در بروز بيماري موثر باشد؟
يكي از تئوريهايي كه در مورد بيماري وجود دارد مثل بسياري از بيماريهاي ديگر ژنتيك است. اما هنوز 001درصد نيست و بسياري از صاحبنظران اهميت آن را زير سوال بردهاند. مثلا دوقلوهاي تك تخمكي را در نظر بگيريد. اينها تمام ژنهايشان مثل هم است. پس اگر علت بيماري ژنتيك باشد بايد هر دوي آنها مبتلا شوند اما ديدهاند كه در اين دوقلوها فقط در 03 درصد موارد هر دو به ام.اس مبتلا ميشوند. پس همه چيز تقصير ژنتيك نيست، البته ژنتيك حتما نقش دارد اما نميتوان گفت كه فقط تقصير ژنتيك است. حتما مسائل ديگر هم به آن كمك ميكنند.
مثلا چه عواملي؟
مثلا مسائل ايمونولوژيك، سيستم ايمني اين بيماران حتما مشكل دارد. تقريبا تمام داروهايي كه الان براي اين بيماري وجود دارد هم روي سيستم ايمني و دفاعي بدن عمل ميكند. اما يك عامل سوم هم هست كه به نظر ميرسد عامل محيطي باشد.
مثل چه چيزي؟
بعضيها گفتهاند ممكن است يك ويروس باشد. بعضي از مطالعات هم به نتايجي رسيدهاند. بعضي گفتهاند شايد استرس عامل باشد. بعضي گفتهاند ممكن است يكعامل سمي باعث آن شود. به هر حال شواهد حاكي از آنند كه عوامل محيطي موثرند. مثلا توزيع جغرافيايي بيماري را ببينيد. اين بيماري در مناطق سردسير بيشتر است. مثلا در شمال اروپا بيشتر از جنوب اروپاست كه اين مسئله نشان ميدهد مسائل جغرافيايي در آن دخيل هستند. حتي برخي از محققان گفتهاند كه شايد واكسيناسيون هم در آن موثر باشد. يك مطلب ديگري كه باعث ميشود به مسائل محيطي به عنوان مسبب بيماري شك بكنيم اين است كه در طبقه بالاي جامعه مثل دكترها،مهندسها،آرشيتکتها و تحصيل كردهها بيشتر از طبقه پائين جامعه است. اما به هر حال هنوز خيلي از مطالب در مورد علل محيطي ناشناخته هستند.
آيا واقعا درماني براي اين بيماري وجود دارد؟
ببينيد بعضي از اينها كه اصلا درماني احتياج ندارند. بعضيها به اصطلاح به نوع خوشخيم بيماري مبتلا ميشوند. آنقدر حملات آنها خفيف است و آن قدر فاصله بين حملات آنها زياد است كه احتياج به درمان ندارد. خود من هم از اين مريضها زياد دارم. اما به هر حال در مورد آنهايي كه نياز به درمان دارند و شايد بيشتر بيماران بايد بگويم كه خوشبختانه داروهايي كه الان براي اين بيماري درست شدهاند واقعا موفقيتآميز هستند. اصلا ثابت شده است كه داروهاي اينترفرون واقعا موثر هستند. اما بايد زود تجويز شوند. بيماري دو مرحله دارد يك مرحله التهابي دارد كه برگشتپذير است و اگر درمان در آن مرحله شروع شود بسياري از مشكلات فرد برطرف ميشود، اگر وارد مرحله دوم كه مرحله برگشتناپذير و غيرالتهابي است بشود اين داروها هم كمتر اثر ميكنند. البته به شرايط خود مريض هم بستگي دارد. بعضيها هستند كه كامل و100 درصدبه اين داروها پاسخ ميدهند و كاملا خوب ميشوند اما بعضيها هستند كه اصلا پاسخ نميدهند. شايد بتوان گفت كه به طور ميانگين 40درصد اثر دارد و در مورد برخي از بيماران اين اثر بينظير است. پس ارزش دارد كه واقعا از اين درمانها استفاده كنيم. البته متاسفانه داروهاي گران قيمتي هستند و در مورد بعضي از كشورها مثل كشور ما اين گرانقيمت بودن داروها مشكلساز ميشود اما واقعا درمانهاي خوبي هستند.مشكل ديگر اين است كه نميتوان از قبل پيشبيني كرد كه چه كسي به اين درمانها خوب پاسخ ميدهد و چه كسي پاسخ نميدهد.
ع چه كارهايي ميتوانند انجام بدهند كه از شعلهور شدن بيماري جلوگيري شود. مثلا به اين بيماران ميگويند كه حمام نروند؟
ع نه. واقعا درست نيست. هنوز نميدانيم كه واقعا چه كار ميتوان كرد كه بيماري شعلهور نشود. در مورد درجه حرارت و حمام بايد گفت كه فقط حرارتهاي خيلي بالا هستند كه باعث تشديد بيماري ميشوند و گر نه درجه حرارت حمام كه اثر بدي روي آنها نميگذارد. سرماي شديد هم ممكن است مضر باشد.اما اين حرارتهاي معمول تاثير چنداني ندارد. استرس هم همينطور است. استرس براي كدام بيماري خوب است كه براي ام.اس خوب باشد؟ به نظر من همه چيز مثل بيماريهاي ديگر است. هر چه قدر آرامش بيشتري داشته باشد مثل هر بيماري ديگري براي فرد بيمار بهتر است. ورزش بايد به اندازه كافي باشد نه خيلي خودش را خسته كند نه بيتحرك باشد. رژيم غذايي هم بايد به اندازه باشد. نه خيلي بخورد نه كم. از چربيهاي حيواني زياد استفاده نكند. كلا افراط و تفريط نكنند. مثل همه بيماريهاي ديگر.
در مورد طبسوزني و طبهاي ديگري كه ادعا ميكنند اين بيماري را درمان ميكنند نظر شما چيست؟
اصلا چنين چيزي نيست. اين بيماري كلا سه نوع دارد. در يكي از اين انواع بعد از يك حمله بيماري خاموش ميشود و ديگر تكرار نميشود. اين سير طبيعي بيماري است. حالا اين افراد اين بيماران را ميگيرند و ادعا ميكنند كه آن را درمان كردهاند. در حالي كه اين سير طبيعي بيماري بوده و بيماري خود بهخود خوب شده است.
اگر براي اين بيمار هيچ كاري نميكرديد هم خوب ميشد، ببينيد ادعاي اين افراد و اين طبهاي حاشيهاي تقريبا هميشه روي بيماريهايي است كه فراز و نشيب دارند مثل آسم ، ميگرن ، نقرس و ام.اس. اين بيماريها يك دورههاي حملهاي دارند و يك دورههاي خاموشي. اين سير طبيعي همه اين بيماريهاست. وقتي بيماري به دوره خاموشي خودش ميرسد اينها ادعا ميكنند كه آن را درمان كردهاند.
پس هيچ اثري ندارند؟
اثر رواني دارند. تلقينات روي همه بيماريها موثر هستند. چون روان و مغز روي دستگاه ايمني بدن اثر دارد. خب پس اينها با بعد رواني خود روي دستگاه ايمني اثر ميگذارند كه اين هم اثر چندان زيادي نيست. اثر دارونماست.
اين اثرات اصلا توجيه كننده پولهايي كه از بيماران ميگيرند نيست. اصلا توجيه كننده قطع داروهايي كه متخصصان مغز و اعصاب براي اين بيماران تجويز ميكنند، نيست.
▲سن ام اس در ايران پايين آمده است
ام اس يك بيماري عصبي شايع است كه بيشتر جوانان 20تا 54 سال را درگير مي كند.
دكتر علي غلامرضا نژاد
بيماري تحصيل كردهها، بيماري جوانان، بيماري عصبي و ... فرقي نميكند. ام اس را تحت كدام عنوان بشناسيد. حقيقت اين است كه اين بيماري در كشورمان رو به رشد است و سن اين بيماري هم پايين آمده است. با دكتر جمشيد لطفي، استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران در همين زمينه به گفتگو نشسته ايم.
آقاي دكتر، ام.اس بيماري ترسناكي به نظر ميرسد. به نظر شما چرا مردم اين قدر جديدا از آن واهمه دارند؟
البته ام.اس بيماري جديدي نيست اما مسئله اين است كه جديدا ميزان موارد تشخيص آن زياد شده است. به هر حال واقعا در گذشته ميزان آن كمتر بوده و طي سالهاي اخير ميزان ابتلا به آن زياد شده است. اما ترس اصلي به اين خاطر است كه قبلا بيماري ناشناختهاي بوده و به همين دليل كمتر تشخيص ام.اس گذاشته ميشده است. ولي در حال حاضر متخصصان مغز و اعصاب كاملا با اين بيماري آشنا هستند و ميتوانند اكثر موارد آن را تشخيص بدهند. براي همين تعداد افرادي كه مبتلا به اين بيماري تشخيص داده ميشوند هر روز بيشتر ميشود.
چه كساني بيشتر مبتلا ميشوند؟
بيشتر افراد جوان مبتلا ميشوند.
باچه علائمي؟
ببينيد در اين بيماري سلسله اعصاب مركزي يعني مغز و نخاع درگير ميشود. پس تظاهرات آن علائمي مثل اختلالات بينايي، حركتي،تعادلي و حسي است. حتي ممكن است كنترل ادرار و مدفوع از دست برود. ويژگي مهم بيماري همانطور كه گفتم اين است كه بيشتر افراد بين سنين 20تا 54سالگي مبتلا ميشوند. يعني جوان هستند و اين بهترين سالهاي عمر آنهاست. بروز بيماري ناگهاني است، خيلي مواقع به طور مكرر حملات بيماري تكرار ميشوند و به قول معروف دوباره عود ميكند. بيماري ممكن است پس از حمله اول به طور كامل خوب بشود اما ممكن است بعد از مدتي در جاي ديگري از بدن دوباره عود كند.
آيا بيماري هميشه اين قدر شديد است؟
نه. اين بيماري طيف وسيعي دارد. بعضي وقتها خيلي خفيف است. حتي ممكن است به قدري خفيف باشد كه اصلا تشخيص داده نشود. اما از طرف ديگر ممكن است در برخي از موارد آنقدر شديد باشد كه ظرف چند ماه شخص را واقعا معلول كند. پس از خيلي خفيف داريم تا خيلي شديد.
ودرباره علتش؟
ببينيد. مشكل اصلي در ماده سفيد مغز است. سيمهاي برق را كه ديدهايد. روي سيمهاي برق هميشه يك لايه پلاستيكي به نام عايق است. روي رشتههاي عصبي هم در مغز و نخاع يك لايه عايق وجود دارد كه اسم آن ميلين است. اگر اين عايق كنده شود يا آسيب ببيند،اين ارتباطات عصبي به هم ميريزد. بر حسب اينكه اين اختلالات در كجاي مغز و نخاع ايجاد شود، علامت هم متفاوت است.
در حال حاضر فكر ميكنيد كه چند نفر بيمار مبتلا به ام.اس در كشور ما وجود دارد؟
حدود 03تا 04هزار نفر. البته شايد 03 تا 04 هزار نفر در 07 ميليون زياد نباشد. بيماري ام.اس مثل ديابت نيست كه در 07 ميليون نفر، 2 تا 3 ميليون يا حتي بيشتر را درگير كرده باشد. اما با اين حال ويژگيهايي دارد كه توجه زيادي را به خود جلب ميكند. سن شروع بيماري نيز در حال پائين آمدن است و تعداد مبتلايان مشخصا در حال افزايش است. شايد يك دليل آن باشد كه جامعه ما جامعه جواني است و حدود 06 درصد از افراد جامعه ما را افراد زير 52 سال تشكيل ميدهد. شايد يك دليل ديگر افزايش شيوع هم اين باشد كه به علت وجود و فراواني ام آرآي ما اين بيماري را راحتتر ميتوانيم تشخيص بدهيم. علت ديگر افزايش اين بيماران ممكن است افزايش تعداد جمعيت باشد اما اگر هر سه تاي اين عاملها را هم با هم جمع كنيم باز توجيه كننده اين افزايش شديد تعداد بيماران نيست.
آيا ژنها هم ممكن است در بروز بيماري موثر باشد؟
يكي از تئوريهايي كه در مورد بيماري وجود دارد مثل بسياري از بيماريهاي ديگر ژنتيك است. اما هنوز 001درصد نيست و بسياري از صاحبنظران اهميت آن را زير سوال بردهاند. مثلا دوقلوهاي تك تخمكي را در نظر بگيريد. اينها تمام ژنهايشان مثل هم است. پس اگر علت بيماري ژنتيك باشد بايد هر دوي آنها مبتلا شوند اما ديدهاند كه در اين دوقلوها فقط در 03 درصد موارد هر دو به ام.اس مبتلا ميشوند. پس همه چيز تقصير ژنتيك نيست، البته ژنتيك حتما نقش دارد اما نميتوان گفت كه فقط تقصير ژنتيك است. حتما مسائل ديگر هم به آن كمك ميكنند.
مثلا چه عواملي؟
مثلا مسائل ايمونولوژيك، سيستم ايمني اين بيماران حتما مشكل دارد. تقريبا تمام داروهايي كه الان براي اين بيماري وجود دارد هم روي سيستم ايمني و دفاعي بدن عمل ميكند. اما يك عامل سوم هم هست كه به نظر ميرسد عامل محيطي باشد.
مثل چه چيزي؟
بعضيها گفتهاند ممكن است يك ويروس باشد. بعضي از مطالعات هم به نتايجي رسيدهاند. بعضي گفتهاند شايد استرس عامل باشد. بعضي گفتهاند ممكن است يكعامل سمي باعث آن شود. به هر حال شواهد حاكي از آنند كه عوامل محيطي موثرند. مثلا توزيع جغرافيايي بيماري را ببينيد. اين بيماري در مناطق سردسير بيشتر است. مثلا در شمال اروپا بيشتر از جنوب اروپاست كه اين مسئله نشان ميدهد مسائل جغرافيايي در آن دخيل هستند. حتي برخي از محققان گفتهاند كه شايد واكسيناسيون هم در آن موثر باشد. يك مطلب ديگري كه باعث ميشود به مسائل محيطي به عنوان مسبب بيماري شك بكنيم اين است كه در طبقه بالاي جامعه مثل دكترها،مهندسها،آرشيتکتها و تحصيل كردهها بيشتر از طبقه پائين جامعه است. اما به هر حال هنوز خيلي از مطالب در مورد علل محيطي ناشناخته هستند.
آيا واقعا درماني براي اين بيماري وجود دارد؟
ببينيد بعضي از اينها كه اصلا درماني احتياج ندارند. بعضيها به اصطلاح به نوع خوشخيم بيماري مبتلا ميشوند. آنقدر حملات آنها خفيف است و آن قدر فاصله بين حملات آنها زياد است كه احتياج به درمان ندارد. خود من هم از اين مريضها زياد دارم. اما به هر حال در مورد آنهايي كه نياز به درمان دارند و شايد بيشتر بيماران بايد بگويم كه خوشبختانه داروهايي كه الان براي اين بيماري درست شدهاند واقعا موفقيتآميز هستند. اصلا ثابت شده است كه داروهاي اينترفرون واقعا موثر هستند. اما بايد زود تجويز شوند. بيماري دو مرحله دارد يك مرحله التهابي دارد كه برگشتپذير است و اگر درمان در آن مرحله شروع شود بسياري از مشكلات فرد برطرف ميشود، اگر وارد مرحله دوم كه مرحله برگشتناپذير و غيرالتهابي است بشود اين داروها هم كمتر اثر ميكنند. البته به شرايط خود مريض هم بستگي دارد. بعضيها هستند كه كامل و100 درصدبه اين داروها پاسخ ميدهند و كاملا خوب ميشوند اما بعضيها هستند كه اصلا پاسخ نميدهند. شايد بتوان گفت كه به طور ميانگين 40درصد اثر دارد و در مورد برخي از بيماران اين اثر بينظير است. پس ارزش دارد كه واقعا از اين درمانها استفاده كنيم. البته متاسفانه داروهاي گران قيمتي هستند و در مورد بعضي از كشورها مثل كشور ما اين گرانقيمت بودن داروها مشكلساز ميشود اما واقعا درمانهاي خوبي هستند.مشكل ديگر اين است كه نميتوان از قبل پيشبيني كرد كه چه كسي به اين درمانها خوب پاسخ ميدهد و چه كسي پاسخ نميدهد.
ع چه كارهايي ميتوانند انجام بدهند كه از شعلهور شدن بيماري جلوگيري شود. مثلا به اين بيماران ميگويند كه حمام نروند؟
ع نه. واقعا درست نيست. هنوز نميدانيم كه واقعا چه كار ميتوان كرد كه بيماري شعلهور نشود. در مورد درجه حرارت و حمام بايد گفت كه فقط حرارتهاي خيلي بالا هستند كه باعث تشديد بيماري ميشوند و گر نه درجه حرارت حمام كه اثر بدي روي آنها نميگذارد. سرماي شديد هم ممكن است مضر باشد.اما اين حرارتهاي معمول تاثير چنداني ندارد. استرس هم همينطور است. استرس براي كدام بيماري خوب است كه براي ام.اس خوب باشد؟ به نظر من همه چيز مثل بيماريهاي ديگر است. هر چه قدر آرامش بيشتري داشته باشد مثل هر بيماري ديگري براي فرد بيمار بهتر است. ورزش بايد به اندازه كافي باشد نه خيلي خودش را خسته كند نه بيتحرك باشد. رژيم غذايي هم بايد به اندازه باشد. نه خيلي بخورد نه كم. از چربيهاي حيواني زياد استفاده نكند. كلا افراط و تفريط نكنند. مثل همه بيماريهاي ديگر.
در مورد طبسوزني و طبهاي ديگري كه ادعا ميكنند اين بيماري را درمان ميكنند نظر شما چيست؟
اصلا چنين چيزي نيست. اين بيماري كلا سه نوع دارد. در يكي از اين انواع بعد از يك حمله بيماري خاموش ميشود و ديگر تكرار نميشود. اين سير طبيعي بيماري است. حالا اين افراد اين بيماران را ميگيرند و ادعا ميكنند كه آن را درمان كردهاند. در حالي كه اين سير طبيعي بيماري بوده و بيماري خود بهخود خوب شده است.
اگر براي اين بيمار هيچ كاري نميكرديد هم خوب ميشد، ببينيد ادعاي اين افراد و اين طبهاي حاشيهاي تقريبا هميشه روي بيماريهايي است كه فراز و نشيب دارند مثل آسم ، ميگرن ، نقرس و ام.اس. اين بيماريها يك دورههاي حملهاي دارند و يك دورههاي خاموشي. اين سير طبيعي همه اين بيماريهاست. وقتي بيماري به دوره خاموشي خودش ميرسد اينها ادعا ميكنند كه آن را درمان كردهاند.
پس هيچ اثري ندارند؟
اثر رواني دارند. تلقينات روي همه بيماريها موثر هستند. چون روان و مغز روي دستگاه ايمني بدن اثر دارد. خب پس اينها با بعد رواني خود روي دستگاه ايمني اثر ميگذارند كه اين هم اثر چندان زيادي نيست. اثر دارونماست.
اين اثرات اصلا توجيه كننده پولهايي كه از بيماران ميگيرند نيست. اصلا توجيه كننده قطع داروهايي كه متخصصان مغز و اعصاب براي اين بيماران تجويز ميكنند، نيست.