2023/07/12, 05:36 PM
(2009/09/22, 10:48 PM)fereshteh نوشته است: سلاااااااااام. علی جان خوبی؟
به به� سرم تراپییییییییییییییییییییییییی.�
خوش به حالت . خییییییییییییییلی خوش میگذره. 8)
از جمله خاطرات خوش من بعد ازمبتلا شدن به ام اس همون پالس تراپیه.
حمید عزیز توضیحات کاملی رو در این زمینه داد.
علی عزیز به خاطر التهابی که در مغزت ایجاد شده، متیل پردنیزلون� از طریق سرم به بدنت تزریق میشه تا اون التهاب رو از بین ببره.
من اون اولی که بیماریم تشخیص داده شد، پزشکم گفت که باید برای سرم تراپی بیمارستان بستری بشم. من گفتم دوست ندارم که اونجا بستری شم. پزشکم گفت که خب اگه دوست نداری، تو خونه هم میشه این کار رو انجام داد. فقط باید کسی این کار رو بکنه که وارد باشه چقدر و با چه سرعتی تزریق� انجام بشه. میتونی بری درمانگاه ویا در منزل این کار رو انجام بدی. منم خونه بستری شدم و از طرف خدمات پرستاری که پدرم باهاشون صحبت کرده بود هر روز میومدن و سرمم رو تزریق میکردن.
جاااااااااات خالییییییییییییی بود.
روزی چند بار مامانم با انواع و اقسام میوه ها ازم پذیرایی میکرد: موز، پرتغال، سیب و... آبمیوه ...
وااااااااای بخور و بخوابی بود هاااااااااااااااااااا.
بعد از سه روز سرم تراپی تموم شد و من شده بودم عین بادکنک،� ??? اگه یه� نخ بهم میبستن میرسیدم کره مریخ.
پدرم واسه دلخوش کردن من میگفت: خوب بهت افتاده هاااااااااا! حسسسابی تپل شدی!!! ???
فقط یه بدی داشت که اون رو هم بهت میگم:
روز اول سر درد بدی گرفته بودم. البته وقتی واسه اولین بار آوونکس زدم هم همونطوری شده بودم. اما خب با استامینوفن کديین مشکلم حل میشد.
پس هر وقت پالس تراپی رو شروع کردی، حتما" یاد منم باشی هااااااااااااااااا