2011/02/22, 11:54 AM
ای بابا اقا رامین دلت خوشه اگه به خندیدن و شاد بودن باشه که همه من رو به شوخی و خوش خنده ای میشناسن در اوج ناراحتیمم میخندم من داشتم میگفتم ناراحتم بازم عید شد همه به فکر مرخصی و کارهاشونن من باید برم بشینم کنج خونه خدا شاهده این دم اخری اسفند و بهمن خودم رو کشتم هر روز میرفتم دنبال کار یه بارم گذاشتنم سرکار و یکی دیگه رو جایگزین کردن میدونین من چقد سختی کشیدم از رشته خودم کاذر گیرم نمیومد وارد رشته دیگه ای شدم خودم حتم داره خیلی بلدمشون ولی همش میگن باید رشته دانشگاهیت باشه رفتم دوره کاراموزیش و هزاران کوفت دیگه بار هزار سختی یه روز تو راه بودم و میرفتم و میومد م ولی بازم.........
نمیدونم اینجاست که باید بگم واقعا کم اوردم خسته شدم خسته از خدا میخوام نگاهی بهم بکنه فوق قبول شدم نشد برم نمیدونم صلاح نبود یا نه کار اینطور ام اس . وووو گرچه ام اسم خوبه ولی دید مردم خیلی بد ولی مهم نیست مهم اینکه من دوست دارم وارد اجتماع شم همین که اونم نشده
نمیدونم اینجاست که باید بگم واقعا کم اوردم خسته شدم خسته از خدا میخوام نگاهی بهم بکنه فوق قبول شدم نشد برم نمیدونم صلاح نبود یا نه کار اینطور ام اس . وووو گرچه ام اسم خوبه ولی دید مردم خیلی بد ولی مهم نیست مهم اینکه من دوست دارم وارد اجتماع شم همین که اونم نشده