2018/02/07, 07:09 PM
خداییش باید دیدرهای من با دکتر مقدسی رو ببینین
اول که کلی بگو بخند بعدشم چندتا تیکه بهم میندازه که اصفهونی و....
دفعه اخر هم که ازم پرسید اگه دارو داری چیزی ننویسم
با دفترچه سفید رفتم با دفترچه سفید برگشتم
اخر کار بهشون گفتم دکتر سی هزار نومان پول دادم تا برام دوتا جک تعریف کنی و ربع ساعت بخندیم
همراه منم که باید طرف منو بگیره ، طرف دکتر رو گرفت
این بود ماجرای من و دکتر مقدسی
اول که کلی بگو بخند بعدشم چندتا تیکه بهم میندازه که اصفهونی و....
دفعه اخر هم که ازم پرسید اگه دارو داری چیزی ننویسم
با دفترچه سفید رفتم با دفترچه سفید برگشتم
اخر کار بهشون گفتم دکتر سی هزار نومان پول دادم تا برام دوتا جک تعریف کنی و ربع ساعت بخندیم
همراه منم که باید طرف منو بگیره ، طرف دکتر رو گرفت
این بود ماجرای من و دکتر مقدسی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!