2018/01/16, 01:26 PM
این همه صبر کردم که وقتی روز ویزیتم رسید برم بهش مشکلات جدیدمو بگم .
تو ماشین چیزایی که میخواستم بگم رو نوشتم . تو مطب هم قبل از نوبتم یه چیزایی به نوشته هام اضافه کردم و از دکتر پرسیدم.
وقتی اومدم خونه دیدم ای وای مهم ترین مشکلی که میخواستم بگم رو فراموش کردم بنویسم و بگم !

به دکتر گفتم که حافظه م کمی ضعیف شده گفت تست حافظه بده.
خوب باید فکرشو میکرد شاید یادم بره با این حافظه م که بگم تکرر و فوریت ادرار داره اذیتم میکنه. خودش باید میپرسید ببینه روند بیماریم چطوره.
اینو همیشه می پرسید ولی این دفعه نپرسید.
البته چند وقت پیش که خیلی استرس و اضطراب داشتم این مشکلم بیشتر بود.
تو ماشین چیزایی که میخواستم بگم رو نوشتم . تو مطب هم قبل از نوبتم یه چیزایی به نوشته هام اضافه کردم و از دکتر پرسیدم.
وقتی اومدم خونه دیدم ای وای مهم ترین مشکلی که میخواستم بگم رو فراموش کردم بنویسم و بگم !


به دکتر گفتم که حافظه م کمی ضعیف شده گفت تست حافظه بده.
خوب باید فکرشو میکرد شاید یادم بره با این حافظه م که بگم تکرر و فوریت ادرار داره اذیتم میکنه. خودش باید میپرسید ببینه روند بیماریم چطوره.

اینو همیشه می پرسید ولی این دفعه نپرسید.

البته چند وقت پیش که خیلی استرس و اضطراب داشتم این مشکلم بیشتر بود.
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد