[atkh]

۲۵ تیرماه ۱۳۹۵ یعنی دیدار ۳۷ اولین آشنایی من با ام اس سنتر بود. همون روز اول جمع صمیمی‌ای دیدم که به گرمی من را پذیرفت. اولین آشناییم با حسام و حمید فارسی علی‌آقا دنیانورد و حامد و صبا و متین و حدیث و حمید رحیمی بود که خیلی دوسشون دارم. خیلی خیلی.
از اون روز تصمیم گرفتم که به حمید کمک کنم که بیشتر بتونیم هم دیگه را ببینیم و خوشبختانه حمید هم استقبال کرد ( و این خیلی ارزشمنده).
دیدار ۳۷ دقیقا ۵ ماه ۲۲ روز بود که من خاص شده بودم و‌ دقیقا همین روز نگاه من را به ام اس تغییر داد. یادمه به حمید گفتم من با ام اس سنتر عاشق ام اس شدم و طبق معمول دیوانه نامیده شدم‌. اما واقعا ام اس داره زندگی من را به سمت زیبایی تغییر میده. دوستای خوبی پیدا کردم که خیلی دوسشون دارم. با کوه آشنا شدم، گروه کوهنوردی پرنشاطمون ( اذیت کردن حمید و‌مسعود و ناتمام ماندن برنامه غار برفی به خاطر من) و خیلی چیزای دیگه.
واقعا از حمید رحیمی که از ام‌اس سنتر محافظت میکنه و زنده نگهش داشته باید سپاسگزاری کرد. حمید مرد بزرگیه، خیلی بزرگتر از اون چیزی که فکرش را بشه کرد. حمید یه کوه، یه کوه که میشه بهش تکیه کرد، نقش بزرگی در شناسوندن ام‌اس به جامعه داره. یه ابر مرد... (دیگه خیلی ازت تعریف کردم، حساب میکنیم باهم)...
در آخر، ام‌اس‌سنتر بخش مهمی از زندگی من است.