2016/04/23, 11:25 AM
خانواده ی من اعتقاد داشتن کسی نفهمه اما سال اول بیماریم یکی از بستگان اتفاقی موضوع رو فهمید و بعد تبدیل شد به یک دومینو و همه فهمیدن در عرض یک هفته همه ی فامیل به من سر زدن و گریه کردن برام خنده دار بود من اونا رو دلداری دادم اولش ترحم بود میخواستن کمک کنن اما من رد کردم و نذاشتم زندگیم از حالت طبیعی خارج شه اطرافیان هم با دیدن این موضوع رفتارشون عادی شد و خدا رو شکر اونا هم خوب برخورد کردند حالا بعد از ۴ سال که از بیماریم میگذره هیچ کس به چشم کسی که مریض هست نگاهم نمیکنه زندگی من عادی جریان داره گاهی حالم خوبه گاهی هم یه مقدار رو فرم نیستم فهمیدن دیگران حداقل برای من باعث شد دیگه استرس نداشته باشم ماها محدودیت نداریم اما خط قرمز داریم که اگه رعایت کنیم و امیدوار باشیم با توکل به خدا زندگی خوبی خواهیم داشت
به نظر من نیاز نیست دیگران رو قانع کنیم یا توضیح بدیم فقط کافیه زندگی رو زندگی کنیم بقیه با دیدن اینکه این موضوع برای ما حل شده هست به مرور عقب نشینی میکنن حقیقت اینه هر انسانی خودش تعیین میکنه دیگران باهاش چطور رفتار کنن ما خودمون نباید بذاریم دیگران به چشم یه آدم قابل ترحم به ما نگاه کنند
ام اس غول نیست یکی از دوستانم می گفت فکر ترس از خود ترس بدتره مردم آگاهی زیادی ندارن و از ام اس می ترسن و همین ترس باعث رفتارهای غلطشون میشه امیدوارم روزی جامعه ی ما به این آگاهی برسه که ام اس پایان راه نیست و چه بسا یه شروع دوباره باشه
براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
به نظر من نیاز نیست دیگران رو قانع کنیم یا توضیح بدیم فقط کافیه زندگی رو زندگی کنیم بقیه با دیدن اینکه این موضوع برای ما حل شده هست به مرور عقب نشینی میکنن حقیقت اینه هر انسانی خودش تعیین میکنه دیگران باهاش چطور رفتار کنن ما خودمون نباید بذاریم دیگران به چشم یه آدم قابل ترحم به ما نگاه کنند
ام اس غول نیست یکی از دوستانم می گفت فکر ترس از خود ترس بدتره مردم آگاهی زیادی ندارن و از ام اس می ترسن و همین ترس باعث رفتارهای غلطشون میشه امیدوارم روزی جامعه ی ما به این آگاهی برسه که ام اس پایان راه نیست و چه بسا یه شروع دوباره باشه
براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت ۰۰۰