2016/04/20, 07:45 PM
بعد تزریق سینومر دیروز اولین دفعه ای بود که می رفتم پیش دکترم، بعد یه سلام علیک گفت قصد ازدواج نداری؟؟ پیش خودم گفتم دکتر جان اول راهی این چه سوالیه می پرسی گفتم هیچ وقت تا ابد، برگشت گفت این چه حرفیه می زنی!!! ژست نصیحت گرفت
کلاً دلش نمیاد من آمپول بزنم، حتی اون دفعه هم قبل اینکه سینومر برام تجویز کنه نظرش روی فینگولیمد بود ولی جواب آزمایش خوب نیومد، برگشته میگه یه راهی وجود داره که میشه فینگولیمد بخوری، منم گفتم مزیت هاش نسبت به سینومر چیه؟ گفت که درد نداره، راحت تره، تورم نداره و ... . گفتم من از سینومر راضی ام و عوارض خاصی برام نداشته همینطور سخته برام 8 ساعت تو بیمارستان بستری بشم، بعداً گفت هر طور که خودت راحتی، الان پیش خودش میگه این دیگه کیه
+
قبلنام گفته بودم من هر وقت میرم مطب دکتر استرس می گیرم، نمی دونم از چیه شاید به خاظر جو متشنج مطبشه، ضربان قبلم رو که اندازه گرفت خشکش زد، گفتم چی شده، خیلی تند می زنه؟ خودمم حس می کردم ضربانش رو، گفت چه خبره، چرا اینطوری شدی؟ گفتم وقتی میام اینجا اینطوری می شم، میگه از من می ترسی؟
کلاً دلش نمیاد من آمپول بزنم، حتی اون دفعه هم قبل اینکه سینومر برام تجویز کنه نظرش روی فینگولیمد بود ولی جواب آزمایش خوب نیومد، برگشته میگه یه راهی وجود داره که میشه فینگولیمد بخوری، منم گفتم مزیت هاش نسبت به سینومر چیه؟ گفت که درد نداره، راحت تره، تورم نداره و ... . گفتم من از سینومر راضی ام و عوارض خاصی برام نداشته همینطور سخته برام 8 ساعت تو بیمارستان بستری بشم، بعداً گفت هر طور که خودت راحتی، الان پیش خودش میگه این دیگه کیه
+
قبلنام گفته بودم من هر وقت میرم مطب دکتر استرس می گیرم، نمی دونم از چیه شاید به خاظر جو متشنج مطبشه، ضربان قبلم رو که اندازه گرفت خشکش زد، گفتم چی شده، خیلی تند می زنه؟ خودمم حس می کردم ضربانش رو، گفت چه خبره، چرا اینطوری شدی؟ گفتم وقتی میام اینجا اینطوری می شم، میگه از من می ترسی؟