2015/11/18, 05:18 PM
هفته پیش بعد از ماه ها خواستم که برم بیرون برام تزریق کنن، رفتم یه درمانگاه ، خانمه گفت قبلا نیومدی اینجا ؟ ندیدمت . گفتم خودم میزنم همیشه. حالا دکتر گفته ، برو بیرون برات تزریق کنن ،دیگه به ران هم نزن .
بعد می پرسه تو خونه کسی نیست برات بزنه ؟ چند وقته می زنی ؟ مشکلی نداری بایت ام اس ؟ و.....
یعنی باید اینهمه سوال کنه و جواب بدی و بعد افسوس بخوره و دلسوزی کنه و بعد نمیدونی خوشحال باشی یا ناراحت که تزریق این دفعه رو راحت بودی چون خودت نزدی !
حالا دوباره زمان تزریقم رسیده ولی حال بیرون رفتن ندارم . فکر کنم باز خودم بزنم این هفته !
بعد می پرسه تو خونه کسی نیست برات بزنه ؟ چند وقته می زنی ؟ مشکلی نداری بایت ام اس ؟ و.....
یعنی باید اینهمه سوال کنه و جواب بدی و بعد افسوس بخوره و دلسوزی کنه و بعد نمیدونی خوشحال باشی یا ناراحت که تزریق این دفعه رو راحت بودی چون خودت نزدی !
حالا دوباره زمان تزریقم رسیده ولی حال بیرون رفتن ندارم . فکر کنم باز خودم بزنم این هفته !

چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد