2015/08/03, 01:45 PM
من منتظر بودم کارمو به اتمام برسونم و بعد گزارشش رو بدم
از هفته قبل تا حالا موفق شدم تعدادی پوستر در دو تا از شهرای جنوب بچسبونم
اونم در مراکز مهم پزشکی که مخصوصا بیماران ام اس زیاد رفت وآمد دارن
کلینیک و آزمایشگاه و مطب پزشک و ام آر آی و انجمن ام اس و دانشکده توانبخشی و .....
و اما چیزی که منو خیلییییییی خوشحال کرده و حیفم میاد نگم برخورد خوب آدمهایی بود که توی این کار دیدم و واقعا خلاف انتظارم بود
مراکزی که رفتم هر چند منو از قبل میشناختن اما خیلی خوب استقبال کردن
فرصتی شد براشون هم از این صعود و هم از خود ام اس صحبتهایی کنم
حمید توی صندلی داغش حرف جالبی زد
گفتش اولا خودمون باید برای تغییر نگاه جامعه پیش قدم شیم
و دوما اینجور شروع کنیم که بگیم ام اس الان دیگه زود تشخیص داده میشه و کنترل میشه و ماها حالمون خوبه
من امتحان کردم و جواب داد
در مطب پزشک مغز و اعصابی بودم که در حین نصب پوستر چند نفر از جاشون بلند شدن و گفتن این چیه
جالبه خانمی بهم گفت ام اس یعنی همونا که فلج میشن؟
اما وقتی براش توضیح دادم با قیافه ای جالب و مشتاق پذیرای حرفام شد و گفت آها اینجوریه؟
یا آقایی که با همسرش خیلی مشتاقانه بلند شدت و گفتن توضیح بده از صعودتون
حتی پرسید خودتم توشون هستی و میری؟
و از اتفاق اینکه همین آقا خودش یکی از اعضای کوهنوردیه شهر بودن و از من خواستن یه پوستر بدم بهشون
و همچنین مشتاقانه از من خواست منم همراهشون در کوهنوردیاشون میتونم حضور داشته باشم و آدرس محل گردهمایی هاشون رو بهم داد
ای کسایی که گفتن ام اس براشون نه تنها مشکلی پیش نمیاره بلکه خودشون هم مشتاقن که دیگران بدونن ام اس یعنی چی و نگاهو عوض کنیم، پس چرا نگیم ما ام اس داریم؟ چرا روشنشون نکنیم؟
البته بچه ها من به اون کسایی که ام اسشون رو مخفی می کنن هم حق میدم و شرایطشون رو درک می کنم
چون دیدم خانواده هایی رو که واقعا نمیشه ام اس فرزندشون برملا شه ... به خاطر همون شناخت غلط جامعه از ام اس
اما ماها که میتونیم چرا نگیم؟
همین حرکت ما میتونه کم کم نگاه جامعه رو عوض کنه و دیگه کسی از گفتن اینکه ام اس دارم احساس سرشکستگی و یاس نکنه
من خودم مدتی بود اعتماد به نفسمو توی گفتن بیماری از دست داده بودم. سر یه سری مسائل!
البته منو همه میدونن ام اس دارم و همیشه سعی کردم با انرژی بگم ام اس دارم و ضعفی نشون ندم
به شخصه همین نصب پوستر و برخورد مردم دلیلی شد که باز اعتماد به نفسم برگرده سر جاش
با تشکر از همه دوستایییی که دارن کمک می کنن برا اطلاع رسانی
و با تشکر از حمید بابت راهنماییم
طولانی حرف زدم باز
بچه ذوق داره خب
از هفته قبل تا حالا موفق شدم تعدادی پوستر در دو تا از شهرای جنوب بچسبونم
اونم در مراکز مهم پزشکی که مخصوصا بیماران ام اس زیاد رفت وآمد دارن
کلینیک و آزمایشگاه و مطب پزشک و ام آر آی و انجمن ام اس و دانشکده توانبخشی و .....
و اما چیزی که منو خیلییییییی خوشحال کرده و حیفم میاد نگم برخورد خوب آدمهایی بود که توی این کار دیدم و واقعا خلاف انتظارم بود
مراکزی که رفتم هر چند منو از قبل میشناختن اما خیلی خوب استقبال کردن
فرصتی شد براشون هم از این صعود و هم از خود ام اس صحبتهایی کنم
حمید توی صندلی داغش حرف جالبی زد
گفتش اولا خودمون باید برای تغییر نگاه جامعه پیش قدم شیم
و دوما اینجور شروع کنیم که بگیم ام اس الان دیگه زود تشخیص داده میشه و کنترل میشه و ماها حالمون خوبه
من امتحان کردم و جواب داد
در مطب پزشک مغز و اعصابی بودم که در حین نصب پوستر چند نفر از جاشون بلند شدن و گفتن این چیه
جالبه خانمی بهم گفت ام اس یعنی همونا که فلج میشن؟
اما وقتی براش توضیح دادم با قیافه ای جالب و مشتاق پذیرای حرفام شد و گفت آها اینجوریه؟
یا آقایی که با همسرش خیلی مشتاقانه بلند شدت و گفتن توضیح بده از صعودتون
حتی پرسید خودتم توشون هستی و میری؟
و از اتفاق اینکه همین آقا خودش یکی از اعضای کوهنوردیه شهر بودن و از من خواستن یه پوستر بدم بهشون
و همچنین مشتاقانه از من خواست منم همراهشون در کوهنوردیاشون میتونم حضور داشته باشم و آدرس محل گردهمایی هاشون رو بهم داد
ای کسایی که گفتن ام اس براشون نه تنها مشکلی پیش نمیاره بلکه خودشون هم مشتاقن که دیگران بدونن ام اس یعنی چی و نگاهو عوض کنیم، پس چرا نگیم ما ام اس داریم؟ چرا روشنشون نکنیم؟
البته بچه ها من به اون کسایی که ام اسشون رو مخفی می کنن هم حق میدم و شرایطشون رو درک می کنم
چون دیدم خانواده هایی رو که واقعا نمیشه ام اس فرزندشون برملا شه ... به خاطر همون شناخت غلط جامعه از ام اس
اما ماها که میتونیم چرا نگیم؟
همین حرکت ما میتونه کم کم نگاه جامعه رو عوض کنه و دیگه کسی از گفتن اینکه ام اس دارم احساس سرشکستگی و یاس نکنه
من خودم مدتی بود اعتماد به نفسمو توی گفتن بیماری از دست داده بودم. سر یه سری مسائل!
البته منو همه میدونن ام اس دارم و همیشه سعی کردم با انرژی بگم ام اس دارم و ضعفی نشون ندم
به شخصه همین نصب پوستر و برخورد مردم دلیلی شد که باز اعتماد به نفسم برگرده سر جاش
با تشکر از همه دوستایییی که دارن کمک می کنن برا اطلاع رسانی
و با تشکر از حمید بابت راهنماییم
طولانی حرف زدم باز
بچه ذوق داره خب
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من