2015/05/07, 07:14 AM
(2015/05/07, 12:47 AM)0MID نوشته است: شمادرست میفرمایید طاهره خانم......منم حرفاتونو کاملا قبول دارم..........
همونطور که درجریانید نشانه های ms فرق دارن........
من اوائل ازدواجم تنها نشانه ام اسم سردردم بود......
خب با گذشت زمان و بروز نشانه های حادتر میزان فعالیتم محدود شد......
با تنگ شدن عرصه فعالیتم که مشهود بود میزان نارضایتی خانمم از زندگی بیشترشد.......
اگه من پولدار بودم یا خانمم مث شوهرشما فکر میکرد و کمبود منو جبران میکرد من از ازدواج پشیمان بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من الان با پیشرفت این بحث و مطلع شدن از نظرات اقایون و خانمها به این نتایج رسیدم که:
1-ازدواج در msفکر اشتباهیه
2-اقایون سالم میتونن با خانم ام اسی ازدواج کنن.....بنا به دلیل پرکردن خلا کمبودها چه در خارج از منزل چه در منزل
3-اقایون ام اسی نمیتونن با خانم سالم ازدواج کنن...بجز اینکه پولدار باشن تا خلا نبودشونو در فعالیتهای زندگی رو بتونن با پول حل کنن وبخاطر دارابودن مزیت پولداری بتونن نظر خانم رو بخودشون جلب کنن........
4-اگه ازدواج کردی و بعد ازدواج ام اس گرفتی باید خیلی خوش شانس باشی که همسرت همراهت باشه و بخاطر دوست داشتنت تورو به امان خدا رها نکنه......نه از روی ترحم واجبار
5-عشق و دوست داشتن واقعی در پاره ای از موارد سرابه......یعنی بجز موارد کمیاب زندگی از سر اجباره و با عشق نیست........
6-در مورد دو ام اسی باهم واقع بین نیستیم و همش استرس "چه میشود "رو داریم
ممنونم ....... نظر بدین.....
سلام ، به نظر من بستگی به طرز تفکر طرف مقابلتون داره، برای همه افراد آشنایی پیش از ازدواج و مشاوره و سنجیدن ظرفیت طرف مقابل مهمه... خیلی از خانم ها هستن که از همسر قطع نخاعیشون پرستاری می کنن شما می تونید تو نت سرچ کنید و مثال های زیادی رو ببینید. بله خستگی گاهی پیش می یاد ولی همیشگی نیست. اگه کسی با همسرش مشکل پیدا کرده ، مطمئن باشید ام اس یا و اون بیماری فقط باعث تسریع و جلو افتادن یا حتی سر باز کردن اون مشکل شده و دلیلِ اصلی اختلاف نبوده. یعنی به نظر من بیماری بهانه ست اون اختلاف دیر و زود خودش رو نشون می داد.
باید نشانش بدهم که نمیشکنم؛ که شاخ و شانه هم نمیکشم برایش؛ خم میشوم مثل یک ساقه نرم، و میگذارم که بگذرد.