2015/05/03, 08:53 PM
با این تفاسیر رها این نتیجه میشه که :
کمتر دعوا میکنن چون روحیات همدیگه رو درک میکنن و میدونن به هم لطمه روحی میزنن.......
این حساسیت ماها باعث میشه که رو طرف مقابل حساس باشیم و موجبات دلخوری اون رو فراهم نکنیم........
اینقدر مهربانی میکنن که عاشق هم میشن.....
برعکس موقع دعوا بخاطر حساس بودن ومهربانی مرتب احساس گناه میکنن.....
درسته تضاد خوبه وباعث میشه یکنواختی زندگی از بین بره و دائما در فراز و نشیب امتحان زندگی باشیم........
اما بعضی مواقع همین تضاد باعث میشه که یه فرد سالم حاضر به ازدواج با یه ام اسی ....ولو اینکه اون اقا یا خانم هیچ عارضه مشهودی نداشته باشه..... نباشه
من توی پست قبلیم موافق ازدواج دوتا ام اسی بودم الانم همینو میگم......چون من زمانی که ازدواج کردم بیماریم عارضه مشهود مث لنگ زدن یا عدم تعادل و......نداشت..
اما الان با بروز یه سری علائم مث لنگ زدن و عدم تعادل .. زنم میگه من دیگه نمیتونم باهات باشم.......چرا؟؟؟؟
چونکه میگه جلو فامیلام ابروم میره که بگن: این شوهرته؟؟؟؟
شاید این زندگی بخاطر همین تضاد دوام نیاره.............
کمتر دعوا میکنن چون روحیات همدیگه رو درک میکنن و میدونن به هم لطمه روحی میزنن.......
این حساسیت ماها باعث میشه که رو طرف مقابل حساس باشیم و موجبات دلخوری اون رو فراهم نکنیم........
اینقدر مهربانی میکنن که عاشق هم میشن.....
برعکس موقع دعوا بخاطر حساس بودن ومهربانی مرتب احساس گناه میکنن.....
درسته تضاد خوبه وباعث میشه یکنواختی زندگی از بین بره و دائما در فراز و نشیب امتحان زندگی باشیم........
اما بعضی مواقع همین تضاد باعث میشه که یه فرد سالم حاضر به ازدواج با یه ام اسی ....ولو اینکه اون اقا یا خانم هیچ عارضه مشهودی نداشته باشه..... نباشه
من توی پست قبلیم موافق ازدواج دوتا ام اسی بودم الانم همینو میگم......چون من زمانی که ازدواج کردم بیماریم عارضه مشهود مث لنگ زدن یا عدم تعادل و......نداشت..
اما الان با بروز یه سری علائم مث لنگ زدن و عدم تعادل .. زنم میگه من دیگه نمیتونم باهات باشم.......چرا؟؟؟؟
چونکه میگه جلو فامیلام ابروم میره که بگن: این شوهرته؟؟؟؟
شاید این زندگی بخاطر همین تضاد دوام نیاره.............
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم