2015/02/03, 02:53 PM
امپول امپول امپول
شاید اگر 6 ماه پیش کسی بهم میگفت باید توی شکمت آمپول بزنی خیلی تعجب میکردم.حتی نمی دونستم امپول هایی هست که باید توی ران و شکم تزریق بشن.وقتی واسه پالس تراپی رفته بودم بیمارستان هیچ افق دیدی نسبت به بیماریم نداشتم فکر میکردم این پنج روز بیمارستان که بگذره فوقش 6 ماه چند تا امپول میزنمو تمام.همه چیز توی بیمارستان داشت خیلی خوب پیش میرفت هر روز صبح بعد از تزریق سرم دیشب حالم واقعا بهتر از روز قبل بود،بیماری من با مشکلات حرکتی دست و پا خودشو نشون داد وقتی میخواستم بستری بشم میتونستم راه برم ولی به سختی و برای همین مسئله با ویلچر بردنم که کمتر اذیت بشم، وقتی خواستم مرخص بشم خودم راه میفتم واسه همین فکر کردم همه چیز باید همین قدر ساده بگذره.
وقتی بعد از مرخصی و آزمایش دکتر گفت باید امپول هفتگیتو شروع کنی، چقدر غصه خوردم که باید هر هفته آمپول بزنم کلی حساب و کتاب کردم که چه روزی در هفته آمپول بزنم ولی بعد از چند روز خانوادم بعد از کلی دوندگی از یه دکتر دیگه نوبت گرفتن که وقتی ام ار ای و خودمو دید گفت باید یک روز در میون بتافرون استفاده کنم. یادمه انقدر گریه کردم که چشمام تار می دید، فکر یک روز در میون آمپول زدن هم دیوانه کننده بود
ولی گذشت ، حالا 4 ماهه دارم هر یک روز در میون توی شکم و ران و بازو و باسنم امپول میزنم و نمیدونم تا چند سال این داستان آمپول و آمپول و آمپول ادامه داره
همه چیزو فقط دارم با یاد خدا تحمل میکنم
شاید اگر 6 ماه پیش کسی بهم میگفت باید توی شکمت آمپول بزنی خیلی تعجب میکردم.حتی نمی دونستم امپول هایی هست که باید توی ران و شکم تزریق بشن.وقتی واسه پالس تراپی رفته بودم بیمارستان هیچ افق دیدی نسبت به بیماریم نداشتم فکر میکردم این پنج روز بیمارستان که بگذره فوقش 6 ماه چند تا امپول میزنمو تمام.همه چیز توی بیمارستان داشت خیلی خوب پیش میرفت هر روز صبح بعد از تزریق سرم دیشب حالم واقعا بهتر از روز قبل بود،بیماری من با مشکلات حرکتی دست و پا خودشو نشون داد وقتی میخواستم بستری بشم میتونستم راه برم ولی به سختی و برای همین مسئله با ویلچر بردنم که کمتر اذیت بشم، وقتی خواستم مرخص بشم خودم راه میفتم واسه همین فکر کردم همه چیز باید همین قدر ساده بگذره.
وقتی بعد از مرخصی و آزمایش دکتر گفت باید امپول هفتگیتو شروع کنی، چقدر غصه خوردم که باید هر هفته آمپول بزنم کلی حساب و کتاب کردم که چه روزی در هفته آمپول بزنم ولی بعد از چند روز خانوادم بعد از کلی دوندگی از یه دکتر دیگه نوبت گرفتن که وقتی ام ار ای و خودمو دید گفت باید یک روز در میون بتافرون استفاده کنم. یادمه انقدر گریه کردم که چشمام تار می دید، فکر یک روز در میون آمپول زدن هم دیوانه کننده بود
ولی گذشت ، حالا 4 ماهه دارم هر یک روز در میون توی شکم و ران و بازو و باسنم امپول میزنم و نمیدونم تا چند سال این داستان آمپول و آمپول و آمپول ادامه داره
همه چیزو فقط دارم با یاد خدا تحمل میکنم