2015/01/05, 01:17 AM
عنوان تاپیک باعث شد روش تامل کنم و بنویسم
شاید اینایی که مینویسم تلاقی شدن همزمان ام اس و بی مادر شدنم باشن اما از نظرم تغییرات مثبتی هستن
ام اس بهم یاد داد باید فوق العاده صبور باشم!
چون خوده ماهیت ام س و روال درمانش و ... در صبر خلاصه شده
قبل از ام اس فوق العاده دختری خشن و پرخاشگر بودم
اما الانا یه جورایی رام شدم
در مقابله با برخی ناملایمات فقط سکوت و صبر می کنم
عصبانیت هام کمتر شده
بزرگ هم شدم خیلییی
رفتارا بچگانه م پر کشیدنو رفتن
البته بسکه توی این دوسال سختی کشیدم که از گفتن خیلیهاش معذورم این جوری رام شدم!
ام اس رو دوس ندارم چون خیلی چیزا و موقعیت ها رو ازم گرفت ولی حدیثه بعد از ام اس برام دوست داشتنیه. چون واقعا مثل یه مَرد میمونه
به خدا هم نزدیک ترم کرد
شاید اینایی که مینویسم تلاقی شدن همزمان ام اس و بی مادر شدنم باشن اما از نظرم تغییرات مثبتی هستن
ام اس بهم یاد داد باید فوق العاده صبور باشم!
چون خوده ماهیت ام س و روال درمانش و ... در صبر خلاصه شده
قبل از ام اس فوق العاده دختری خشن و پرخاشگر بودم
اما الانا یه جورایی رام شدم
در مقابله با برخی ناملایمات فقط سکوت و صبر می کنم
عصبانیت هام کمتر شده
بزرگ هم شدم خیلییی
رفتارا بچگانه م پر کشیدنو رفتن
البته بسکه توی این دوسال سختی کشیدم که از گفتن خیلیهاش معذورم این جوری رام شدم!
ام اس رو دوس ندارم چون خیلی چیزا و موقعیت ها رو ازم گرفت ولی حدیثه بعد از ام اس برام دوست داشتنیه. چون واقعا مثل یه مَرد میمونه
به خدا هم نزدیک ترم کرد

عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من