2010/12/17, 04:49 PM
تا به حال چند بار صورتتان از شرم سرخ شده يا برعكس، از بيشرمي ديگران عصباني شدهايد؟ استفان مارك، جامعهشناس، معتقد است شرم، حس ارزشمندي است كه كمتر به آن توجه ميشود. گفتوگويي با دكتر مارك در مورد احساس"شرمساري".
دكتر استفان مارك، پژوهشگر جامعهشناسي است و در مورد احساس شرمساري و منزلت انسان تحقيق ميكند. وي تا كنون كتابهاي مختلفي در اين مورد نوشته است كه يكي از آنها كتاب پرفروش "شرم، احساسي تابو شده" است. آندرآس اولر از شبكه راديوهاي دولتي آلمان ARD، با دكتر مارك در مورد احساس شرم گفتگو كرده است.
دكتر مارك، احساس شرم چطور شكل ميگيرد؟
اين حس بخشي از طبيعت انسان است و از سال دوم زندگي شكل ميگيرد. در سال دوم زندگي كودك در حال رشد توانايي تشخيص خود و تميز دنياي اطرافش را پيدا ميكند و ناگهان درك ميكند كه اين "انسان" اوست. اين نگاه به خود، ويژه انسان است. حيوانات اين توانايي را ندارند.
در كتابهاي آسماني آمده است آدم و حوا در بهشت برهنه بودند؛ آنها ميوهاي از درختي كندند و خوردند و ناگهان متوجه شدند كه برهنه هستند. اين برهنگي پيش از آن هم بود اما درك آن شكل نگرفته بود. خجالت كشيدن بخش دردآور شرمساري است، مثلأ وقتي كه آرزو ميكنيد مثل قطره آبي در زمين محو شويد. اما شرمساري ابعاد مثبتي هم دارد.
شرمساري چه ابعاد مثبتي دارد؟
شرم باعث ميشود كه ما از بدن و زندگي عاطفيمان مراقبت بيشتري كنيم و با توجه به شرايط تصميم بگيريم كه تا چه حد ميخواهيم خودمان را نشان دهيم يعني چه تجربياتي، چه احساسي و كدام روياها را و در مقابل چه چيز را ميخواهيم پنهان كنيم. به عنوان مثال من در يك مصاحبه شخصيتم را بيشتر از زماني كه با دوستي صبحت ميكنم، پنهان ميكنم.
وقتي كه حريم خصوصي فرد شكسته ميشود، احساس شرم باقي ميماند. مثلأ وقتي در شرايطي بيشتر از آنچه بايد، از مسايل خصوصيمان براي ديگران تعريف كرديم دچار خجالتزدگي ميشويم. اين خجالتزدگي باعث ميشود در آينده دقت بيشتري كنيم و كمتر از خودمان بگوييم. البته يك مورد بسيار ناراحتكننده و آزاردهنده در مورد شكستهشدن حريم خصوصي افراد، زماني است كه فردي مورد تجاوز قرار ميگيرد يا شكنجه ميشود. در چنين شرايطي قرباني احساس شرمساري شديد ميكند.
گونه ديگري از شرمساري هم وجود دارد؟
بله. نخست شرمي كه موجب هماهنگي و تلاش براي تعلق به جمع ميشود. در اين حالت فرد به دليل اينكه از اين حس شرم ميگريزد، رفتار خود را سبك و سنگين ميكند. مثلأ اينكه چه لباسي بپوشد يا چه رفتاري داشته باشد كه در جمع پذيرفته شود. شرم فقرا يا شرمساري فردي كه نتوانسته انتظارات جمع را برآورده كند از اين نوع شرمساري است. اينجاست كه جامعه بايستي مانع تحقير چنين انسانهاي شود و به شأن و منزلت انسان توجه بيشتري كند.
رفتار جامعه بايستي در برخورد با فقرا تغيير كند
با توجه به اين نكته، به شرم اخلاقي يا وجداني ميرسيم. در اين حالت نگاه و رفتار ديگران معيار نيست بلكه نگاه فرد به درون و ارزشهاي فردي اوست كه موجب احساس شرم ميشود. اين نوع شرم موجب پشيماني و احساس گناه ميشود و ميتواند تا حدي گسترش پيدا كند كه فرد را در خود غرق كند. اين احساس گناه در بدترين حالت به خودكشي ختم ميشود. متأسفانه در مورد اين نوع شرم كمتر صحبت ميشود و تا كنون تحقيقات ناچيزي در مورد آن صورت گرفته است.
دليل رفتار بيشرمانه برخي از آدمها چيست؟
اغلب تصور ميشود آدمهاي بيشرم، احساس شرمساري نميكنند. در حالي كه درست بر عكس است. احساس شرم وقتي "عمل" نميكند كه فرد بيش از حد احساس شرمساري ميكند. به عنوان مثال فردي در كودكي مورد آزار جنسي يا بدرفتاري قرار گرفته است به سختي با احساس شرمساري خود كنار ميآيد. وقتي اين حس از مرزهاي قابل تحمل فراتر ميرود ديگر عمل نميكند و فرد سعي ميكند با فرار به جلو و گرفتن حالت تهاجمي، تظاهر كند كه هيچ چيز برايش مهم نيست. اما پشت اين رفتار اغلب احساس شرمساري عميقي نهفته است.
چطور ميشود از احساس شرمساري به شيوه سازندهاي استفاده كرد؟
اصل بايد اين باشد كه ما انسانهاي ديگر را همانطور كه هستند بپذيريم و ديگري را تحقير نكنيم. مهم اين است به مرحلهاي برسيم كه شرمساري ديگران موجب شرم ما شود، يعني ارزش بيشتري براي شأن انسان قائل شويم و به جاي خودخواهي و تكبر رفتاري دوستانه و با احترام متقابل داشته باشيم.
دكتر استفان مارك، پژوهشگر جامعهشناسي است و در مورد احساس شرمساري و منزلت انسان تحقيق ميكند. وي تا كنون كتابهاي مختلفي در اين مورد نوشته است كه يكي از آنها كتاب پرفروش "شرم، احساسي تابو شده" است. آندرآس اولر از شبكه راديوهاي دولتي آلمان ARD، با دكتر مارك در مورد احساس شرم گفتگو كرده است.
دكتر مارك، احساس شرم چطور شكل ميگيرد؟
اين حس بخشي از طبيعت انسان است و از سال دوم زندگي شكل ميگيرد. در سال دوم زندگي كودك در حال رشد توانايي تشخيص خود و تميز دنياي اطرافش را پيدا ميكند و ناگهان درك ميكند كه اين "انسان" اوست. اين نگاه به خود، ويژه انسان است. حيوانات اين توانايي را ندارند.
در كتابهاي آسماني آمده است آدم و حوا در بهشت برهنه بودند؛ آنها ميوهاي از درختي كندند و خوردند و ناگهان متوجه شدند كه برهنه هستند. اين برهنگي پيش از آن هم بود اما درك آن شكل نگرفته بود. خجالت كشيدن بخش دردآور شرمساري است، مثلأ وقتي كه آرزو ميكنيد مثل قطره آبي در زمين محو شويد. اما شرمساري ابعاد مثبتي هم دارد.
شرمساري چه ابعاد مثبتي دارد؟
شرم باعث ميشود كه ما از بدن و زندگي عاطفيمان مراقبت بيشتري كنيم و با توجه به شرايط تصميم بگيريم كه تا چه حد ميخواهيم خودمان را نشان دهيم يعني چه تجربياتي، چه احساسي و كدام روياها را و در مقابل چه چيز را ميخواهيم پنهان كنيم. به عنوان مثال من در يك مصاحبه شخصيتم را بيشتر از زماني كه با دوستي صبحت ميكنم، پنهان ميكنم.
وقتي كه حريم خصوصي فرد شكسته ميشود، احساس شرم باقي ميماند. مثلأ وقتي در شرايطي بيشتر از آنچه بايد، از مسايل خصوصيمان براي ديگران تعريف كرديم دچار خجالتزدگي ميشويم. اين خجالتزدگي باعث ميشود در آينده دقت بيشتري كنيم و كمتر از خودمان بگوييم. البته يك مورد بسيار ناراحتكننده و آزاردهنده در مورد شكستهشدن حريم خصوصي افراد، زماني است كه فردي مورد تجاوز قرار ميگيرد يا شكنجه ميشود. در چنين شرايطي قرباني احساس شرمساري شديد ميكند.
گونه ديگري از شرمساري هم وجود دارد؟
بله. نخست شرمي كه موجب هماهنگي و تلاش براي تعلق به جمع ميشود. در اين حالت فرد به دليل اينكه از اين حس شرم ميگريزد، رفتار خود را سبك و سنگين ميكند. مثلأ اينكه چه لباسي بپوشد يا چه رفتاري داشته باشد كه در جمع پذيرفته شود. شرم فقرا يا شرمساري فردي كه نتوانسته انتظارات جمع را برآورده كند از اين نوع شرمساري است. اينجاست كه جامعه بايستي مانع تحقير چنين انسانهاي شود و به شأن و منزلت انسان توجه بيشتري كند.
رفتار جامعه بايستي در برخورد با فقرا تغيير كند
با توجه به اين نكته، به شرم اخلاقي يا وجداني ميرسيم. در اين حالت نگاه و رفتار ديگران معيار نيست بلكه نگاه فرد به درون و ارزشهاي فردي اوست كه موجب احساس شرم ميشود. اين نوع شرم موجب پشيماني و احساس گناه ميشود و ميتواند تا حدي گسترش پيدا كند كه فرد را در خود غرق كند. اين احساس گناه در بدترين حالت به خودكشي ختم ميشود. متأسفانه در مورد اين نوع شرم كمتر صحبت ميشود و تا كنون تحقيقات ناچيزي در مورد آن صورت گرفته است.
دليل رفتار بيشرمانه برخي از آدمها چيست؟
اغلب تصور ميشود آدمهاي بيشرم، احساس شرمساري نميكنند. در حالي كه درست بر عكس است. احساس شرم وقتي "عمل" نميكند كه فرد بيش از حد احساس شرمساري ميكند. به عنوان مثال فردي در كودكي مورد آزار جنسي يا بدرفتاري قرار گرفته است به سختي با احساس شرمساري خود كنار ميآيد. وقتي اين حس از مرزهاي قابل تحمل فراتر ميرود ديگر عمل نميكند و فرد سعي ميكند با فرار به جلو و گرفتن حالت تهاجمي، تظاهر كند كه هيچ چيز برايش مهم نيست. اما پشت اين رفتار اغلب احساس شرمساري عميقي نهفته است.
چطور ميشود از احساس شرمساري به شيوه سازندهاي استفاده كرد؟
اصل بايد اين باشد كه ما انسانهاي ديگر را همانطور كه هستند بپذيريم و ديگري را تحقير نكنيم. مهم اين است به مرحلهاي برسيم كه شرمساري ديگران موجب شرم ما شود، يعني ارزش بيشتري براي شأن انسان قائل شويم و به جاي خودخواهي و تكبر رفتاري دوستانه و با احترام متقابل داشته باشيم.