2014/11/29, 09:20 PM
آقا یه خاطره ...
با بچه ها رفتیم پیشه نادرشاه اینا، طبق معمول به بچه ها گفتم جمع شن ازشون عکس بگیرم، آقا ما داشتیم تو ویزور دوربین نگاه میکردیم و کادر میبستیم یهو دیدم یه آقاهه خوشتیـــــــــپ خوشگــــــــــــل خوش اخلـــــــــــــــاق ... هرچی خوش هستو یه جا داشت ، خلاصه داشتیم عکس میگرفتیم که دیدم این آقاهه اومده کنار بچه ها واستاده !!! هی یخورده همینجوری وایستادم که بره دیدم نمیره ، با یه لبخنده متیــــــــن پیگیر تر از بچه های خودمون داره مستقیم لنزو نیگا میکنه !!!
چشممو از پشت ویزور آوردم کنار تا پخش مستقیم ببینمش! شاید آشنا باشه! شاید از اول باهامون بود من ندیدمش ! آقا خلاصه بهش تعارف زدم که بفرما تو !!! اونم خیلی باکلاس جواب داد قربان شما همینجا خوبه ! حالا هی از من اصرار هی از اون انکار هی از من اصرار هی از اون انکار هــی ... اینقده که خجالتی بود روش نمیشد بیاد تو !!!
خلاصه وایساد و با بچه ها عکس دسه جمعی گرفت. حالا بچه ها رفتن این آقاهه خجالتیهه پیگیرهه اومد با دوتا حمیدآ عکس سه نفری گرفت ، خلاصه خیلی به جمع ما افتخار داد و با خواهش التماس و کلی تعارف باهامون عکس گرفت
با بچه ها رفتیم پیشه نادرشاه اینا، طبق معمول به بچه ها گفتم جمع شن ازشون عکس بگیرم، آقا ما داشتیم تو ویزور دوربین نگاه میکردیم و کادر میبستیم یهو دیدم یه آقاهه خوشتیـــــــــپ خوشگــــــــــــل خوش اخلـــــــــــــــاق ... هرچی خوش هستو یه جا داشت ، خلاصه داشتیم عکس میگرفتیم که دیدم این آقاهه اومده کنار بچه ها واستاده !!! هی یخورده همینجوری وایستادم که بره دیدم نمیره ، با یه لبخنده متیــــــــن پیگیر تر از بچه های خودمون داره مستقیم لنزو نیگا میکنه !!!
چشممو از پشت ویزور آوردم کنار تا پخش مستقیم ببینمش! شاید آشنا باشه! شاید از اول باهامون بود من ندیدمش ! آقا خلاصه بهش تعارف زدم که بفرما تو !!! اونم خیلی باکلاس جواب داد قربان شما همینجا خوبه ! حالا هی از من اصرار هی از اون انکار هی از من اصرار هی از اون انکار هــی ... اینقده که خجالتی بود روش نمیشد بیاد تو !!!
خلاصه وایساد و با بچه ها عکس دسه جمعی گرفت. حالا بچه ها رفتن این آقاهه خجالتیهه پیگیرهه اومد با دوتا حمیدآ عکس سه نفری گرفت ، خلاصه خیلی به جمع ما افتخار داد و با خواهش التماس و کلی تعارف باهامون عکس گرفت