منم شبا امپول میزنم و خوب میخوابم تا ساعت 3شب که با بدن درد و تب و لرز و خوابای بد پا میشم و حالت افسردگی میگیرم و یاد ناراحتیام میفتم و گریه میکنم و یه استامینوفن میخورم و یک ساعتی این ور و اونور میشم و میخوابم.تا حالا فکر می کردم فقط من اینطوریم تا اینکه نوشته های شما رو خوندم و ابان ماه قراره به رسیژن برگرده امپولام چون یه پلاک توی گردنم باقی مونده.نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحتتتتتتتتتتتتتت؟
راستی یه سوال منم خیلی یهویی عصبی میشم و بعدش میفهمم چه کاری کردمو ناراحت میشم ایا این به سینووکس ربطی داره یا نه؟
راستی یه سوال منم خیلی یهویی عصبی میشم و بعدش میفهمم چه کاری کردمو ناراحت میشم ایا این به سینووکس ربطی داره یا نه؟
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیاز محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند…